مباد یعنی نباشد ل
گد کوب یعنی زیر پا له شده
محاصره دور چیزیو فرا گرفتن
گراییدن یعنی ایجاد کردن
غرق اندوه شد یعنی بسیار ناراحت و غمگین شد
جلگه یعنی زمین صاف و هموار دارای گیاه
شکوه یعنی بزرگی عظمت جلال
چیرگی یعنی غلبه تسلط
چابک یعنی تیزپا چالاک سریع
گذرگاه یعنی محل عبور
زرین یعنی طلا طلایی رنگ
باختر یعنی مخالف شرق یعنی مغرب
جلال یعنی همون بزرگی عظمت
ناگوار یعنی تخت ناپسند ناشایسته
هخامنشی یک نوع سلسله است
سهمگین یعنی ناراحت اندوهگین
یال یعنی موی گردن اسب و شیر
دلاور یعنی دلیر شجاع
مقدونیه یعنی شهری در یونان
هجوم یعنی حمله یورش
مانع یعنی سد چیزی که مانع رفتن او شد
شهرت طلب یعنی کسی که فقط دنبال معروف شدن
عنبر نسیم یعنی بوی خوش
پرشکوه یعنی پر عظمت
گلگون یعنی به رنگ قرمز خونین
خیره کننده یعنی چشمگیر
بفرمایید خدمت شما معرکه یادتون نره🤍🖤💜