جواب معرکه
گل آفتابگردان: (با صدایی آرام و ملتمس) ای خورشید تابان، سپاس از اینکه هر روز با طلوع خود، امید را در دل ما زنده میکنی.
خورشید: (با گرمی و مهربانی) سلام بر تو ای گل زیبای من. من نیز از دیدن اشتیاق تو برای زندگی و رویش لذت میبرم. هر صبح، چرخیدن تو به سوی من، نشان از قدردانی و عشقی است که در قلب خود داری.
گل آفتابگردان: چگونه میتوانم این همه لطف و مهربانی تو را جبران کنم؟ تو با نور خود، ما را از تاریکی نجات میدهی و با گرمای خود، به ما جان میبخشی.
خورشید: (با لبخندی پنهان در پشت ابرها) نیازی به جبران نیست. کافی است که به یاد داشته باشی، نور من همواره با توست. هر زمان که احساس ضعف کردی، به سوی من بازگرد و از انرژی من بهره ببر. من همیشه اینجا هستم، برای تو و برای همه موجودات.
گل آفتابگردان: (با نگاهی مصمم) قول میدهم تا آخرین لحظه، به سوی تو بچرخم و نور تو را در قلب خود حفظ کنم. باشد که بذرهای من نیز، این عشق و قدردانی را به نسلهای آینده منتقل کنند.
خورشید: (با رضایت) چه زیباست این پیمان. پس با هم، روشنایی و زندگی را به جهان هدیه میدهیم.