فارسی هفتم -

درس 10 فارسی هفتم

فاطی طیبی

فارسی هفتم. درس 10 فارسی هفتم

معنی شعر گل وگل

جواب ها

Mohammadreza Samadi

فارسی هفتم

بفرما... تاج؟؟

سحر عباس پور

فارسی هفتم

بفرما تاج

Bitoole 883

فارسی هفتم

شبی در محفلی با آه و سوزی شنیدستم که پیر پاره دوزی معنی: شبی در یک مجلسی، شنیدم که شخص پیری که شغلش پینه دوزی بود، با آه و گریه گفت. چنین می گفت با سوز و گدازی گِلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم معنی: آن پیر پینه دوز غمگینانه گفت: روزی در حمام بودم که گِل خوشبویی را دوستی به دستم داد. گرفتم آن گِل و کردم خمیری خمیری نرم نیکو چون حریری معنی: آن گِل را ورز دادم و خمیرش کردم. خیلی نرم بود؛ درست مانند حریر. حریر= پارچه یا پیراهن ابریشمی معطر بود و خوب و دلپذیری بدو گفتم که مشکی یا عبیری که از بوی دلاویز تو مستم معنی: آن گِل، خوشبو بود و دلنشین. به گِل گفتم تو گِلی یا عطر؟ چرا که از بوی خوش تو مست شده ام. عبیر = مخلوطی از گیاهان خوشبو مانند مشک، صندل، زعفران و گلاب. همه گِل های عالم آزمودم ندیدم چون تو و عبرت نمودم معنی: من همه گِل های دنیا را امتحان کرده ام اما هیچ کدام مثل تو خوشبو نبودند. به همین دلیل توجهم به تو جلب شد. چو گِل بشنید این گفت و شنودم بگفتا من گِلی ناچیز بودم و لیکن مدتی با گُل نشستم معنی: وقت گِل این حرف های من راشنید، گفت: من در ابتدا گِل بد بو و خوار و ذلیلی بودم اما مدتی در کنار گُل خوشبو نشستم. گُل اندر زیر پا گسترده پر کرد مرا با همنشینی مفتخر کرد معنی: گُل، گلبرگ هایش را زیر پای من ریخت و به من افتخار داد که با او همنشین شوم. چو عمرم مدتی با گُل گذر کرد کمال همنشین در من اثر کرد و گر نه من همان خاکم که هستم معنی: چون مدتی از روزهای عمرم را با گُل سپری کردم، بالاخره خوبی های او در من هم اثر گذاشت و من هم مثل او خوشبو شدم. وگرنه اصل من همان خاک ناچیز است.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت