باران🌧
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
▪️من باران هستم، من از در آغوش گرفتن ابرها و رعدوبرق آنها پدید می آیم.
از دل ابرها می گذرم و پس از گذشتن از هوای جو، در آغوش زمین و در دل دریا فرود می آیم.
هنگامی که بر زمین فرود می آیم، گل هاو گیاهانی با طرح ها و رنگ های فراوانی را به وجود می آورم.
گاهی بر سر دهکده ایی می بارم، و رود آن دهکده که مردم از آن برای سیراب کردن دام ها و شستن لباس هایشان از آن استفاده میکنند پرآب تر
میکنم . مردم آنجا خوشحال می شوند ، و دست را برای شکر نعمت خداوند بالا می آورند.
گاهی هم بر سر شهری می بارم ، و در چشمان به غم نشسته دختری می نگرم که عمیق به فکر فرو رفته، و اشک های اون مانند دانه های مروارید بر روی گونه هایش می غلتد .
دل نگران هستم، که از اشک های این دختر سیل سهمگینی شهر را فرا گیرد .
نمیدانم شاید مقصر من هستم ، شاید او در روزی بارانی دلبندی را از دست داده ، و حال با باریدن دباره ی من ، غم قلب شکسته ی دختر را چند برابر کرده است .
خلاصه من هم میتوانم همدمی برای دل های تنها، مرحمی برای دل های غم گرفته و امیدی برای افراد شکست خورده باشم .
' پایان'