این چند خطی که نوشتی حالوهوای عرفانی و عاشقانهی قدیمی داره
🔹 معنی ساده:
شاعر میگه:
'قربانی وفاتم (یعنی مرگم رو پذیرفتم / خودم رو فدای مرگ کردهام).'
'بر وفاتم قدمی نه (یعنی وقتی مُردم، بر سر قبرم قدم بگذار).'
'تا باشد مگر صدای گام تو را از رخنهی تابوت بشنوم.'
منظور کلی:
شاعر با زبان استعاره داره از مرگ و عشق حرف میزنه.
میگه وقتی مُردم و در تابوت گذاشته شدم، آرزو دارم قدم تو رو بر مزارم حس کنم، شاید از شکاف تابوت صدای قدمهات به گوشم برسه.
یعنی حتی بعد از مرگ هم میخوام نشونهای از حضور تو داشته باشم.
این بیشتر یک بیان اوج عشق و دلبستگیه، که حتی مرگ هم اون رو قطع نمیکنه.