الگوی نمایشی ساده از واقعه پیچیده است مثلاً نقشه راهها یک الگو که جزئیاتش رو حذف کردن و فقط مسیرهای اصلی و فرعی رو نشون دادن تا حواس ما پرت نشه .
در اقتصاد هم الگوهایی وجود داره که بسیاری از جزئیات دنیای واقعی رو حذف میکنه تا به ما کمک کنه
چیزهایی که اهمیت بیشتری رو دارند متمرکز شیم و حواسمون با جزئیات پرت نشه .
یکی از اون الگوها الگوی مرز امکانات تولیده .
مرز امکانات تولید مرزی که بین اونچه یک سبک کار مثل یک شرکت تولیدی با استفاده از منابع موجود و در دسترسش میتونه تولید کنه و اون چیزی که نمیتونه تولید کنه .
همین مرزم تو کشورها وجود داره کشورها باید تصمیم بگیرند که منابع کمیاب خودشون رو چگونه میان تولید کالاها اختصاص بدن البته هر کشوری صرفاً دو کالا تولید نمیکنه و کار کردن با یک الگوی واقعی که شامل هزاران کالا و خدمات است سخته .
در علم اقتصاد هیچ چیز مجانی وجود نداره .
برای مثال اگه بخوان به یه مدرسه ناهار مجانی بدن شاید برای اون دانش آموزهای اون مدرسه ناهار مجانی باشه ولی برای دولت مجانی نیست .
و برای داشتن ناهار رایگان باید بپذیریم که بعضی از کالاها یا خدمات دیگر کمتر باشند یا حتی کالاهایی که برای افراد رایگان است برای تولید کننده آنش زمان صرف میشه و هزینه فرصتی برای جامعه داره .
مرز امکانات تولید به ما اجازه میده تا هزینه فرصت یک شرکت یا یک کشور را زمانی که بیش از یک کالا تولید میکنه مجسم کنیم .
تلاش برای به دست آوردن کارایی به معنای یافتن موقعیتهایی برای پیشرفت است مانند موقعیتهایی که در آن بهتر شدن وضعیت کسی باعث بدتر شدن وضعیت دیگری نشود .
وقتی تولید ناکارا باشه این امکان وجود داره که حداقل بیشتر از یک کالا تولید بشه بدون آنکه از تولید کالاهای دیگر کم بشه .
ناحیه خارج از مرز فقط نقاطی هستند که یک کشور میتونه آرزوی رسیدن به اونها رو داشته باشه .
و ناحیه درون مرز ناحیههای هست که ناکارا و یک کشور میتونه اونو روی مرز بیاره تا کارا باشه .
بهترین نقطه برای تولید روی خط .
اگر یک شرکت یا کشور از تمامی فرصتهای خود برای بهتر شدن وضعیت خودش استفاده کرده باشه به گونهای که این بهبود وضعیت موجب بدتر شدن وضعیت دیگران نشده باشه اقتصاد اون کشور یا شرکت کارا است .
یعنی شرکت یا کشور از منابع موجود خود بیشترین استفاده را میبرد