ارادت : دوستی، از روی اعتقاد و ایمان
سرشار: لبریز، پر
از قضا: اتّفاقاً
سرشناس: معروف، شناخته شده
استعداد :توانایی، آمادگی
شاهد: حاضر، گواه، محبوب و معشوق، خدای تعالی
انیس: یار و همدم، اُنس گیرنده
شیوع: همه گیر شدن، آشکار شدن، متداول شدن
بهانه: دست آویز، عذر بیجا
صدراعظم: نخست وزیر
پشتکار :پایداری در پیش بردن و اتمام کاری
طراوت: شادابی، تازگی
تعارف: خوش آمد گفتن به یکدیگر، پیشکش دادن
فلسفه: علمی که در باره ی حقایق موجودات و علل وجود آنها بحث می کند.
جهل: نادانی
لهجه: زبان، طرز سخن گفتن و تلفّظ، شکلی از یک زبان که با تغییراتی در یک ناحیه تکلّم شود. مثل: گیلکی، لری و.
حکمت: دانش، دانایی،
عدل: راستی
لیاقت: شایستگی، سزاوار، درخور بودن
حلاوت: شیرینی
مکث: درنگ کردن
خرافات: سخنان بیهوده، افسانه، آنچه اساس علمی و معنوی نداشته باشد.
منشأ: محلّ پیدایش، اصل
خطاب: رویاروی سخن گفتن مونس: یار، همدم
درد :رنج، ناخوشی، بیماری
وجد: خوشی بسیار، ذوق و شوق
درمان :علاج، دارو، چاره، دوا
هلهله: فریاد شادی، صدای درهم و برهم مردم
ذکاوت: تیز هوشی، زیرکی
رسا: بلند، رسنده
رمیده : ترسیده، گریخته
زهر: سم
ساقی: کسی که نوشیدنی به دیگری دهد.
آبله = نوعی بیماری واگیر دار
ارادت = میل ، دوستی از روی بی ریایی
استعداد= آمادگی ، توانایی
تعارف = خوش آمد گفتن به یک دیگر
حلاوت = شیرینی
خطاب = رویا رو سخن گفتن
ذکاوت = تیز هوشی
رسا = بلند ، رسنده ، کلام شیوا
سرشناس = معروف ، نامدار /
شیوع = فاش شدن ، رایج شدن
کاشف = آشکار کننده ، کشف کننده
نامی = مشهور، نام آور
واکسینه = واکسن زده شده ، مایه کوبی شده
هلهله = فریاد شادی
از همیار هست