تشخیص (آدم نِمایی ـ جان بخشی به اَشیاء ـ شخصیت بخشی)
(واج آرایی نغمه ی حروف): هر گاه یک حرف چندین بار برای تاًکید تکرار شود.
تکرار : هر گاه یک یا چند کلمه بیش از دو بار در شعر یا نثر بیاید به طوری که بر زیبایی سخن یا شعر بیفزاید.
تَضاد ( طِباق ، مُتَّضاد ، مُخالف ) : دو کلمه از نظر معنی، مُخالف همدیگر باشند
مُراعات النظیر(شبکه ی معنایی ـ تَناسب ـ زنجیره معنایی)
ضَربُ المَثَل ( تَمثیل ) : سُخَنی که در میان عُموم مردم معروف شده و در بَردارنده ی
نکته یا لطیفه یا پندی باشد .
تشبیه : مانند کردنِ چیزی است به چیزِ دیگر ( هر تشبیه دارای 4 رُکن است)
کِنایه :در لُغَت به معنی پوشیده سُخَن گفتن است و هر گاه عِبارت یا جُمله ترکیبی دردو مَعنایِ دور و نزدیک به کار رَوَد به گونه ای که ذهنِ ما را از مَعنایِ نزدیک پی به معنایِ دورِ آن بِبَرَد این آرایه ایجاد می شود،بسیاری از تکیه کلام های
روزانه و ضرب المثل ها نوعی کنایه هستند
از کوره در رفتن ( عصبانی شدن )
ـ آستین بالا زدن ( آماده شدن
مبالغه ( اغراق- غلو ): آن است که در توصیف،مدح یا ذم یک شخص یا یک صحنه
زیاده روی کنیم. زیاده روی در میان حالت و صفتی است به گونه ای که بسیار بزرگتر
یا بسیار کوچکتر از آن چه که هست نشان داده شود وپذیرفتن آن از نظر عقل وعادت،محال یا بسیار بعید باشد
تخلّص : به اسم شاعر ، تخلّص می گویند که معمولاً در بیت آخر یا یک بیت
مانده به آخر می آید.
مثال :سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی/ عشق محمد بس است و آل محمد
(سعدی: تخلّص)
تاججججج