فرهنگ و هنر هشتم -

هنرهای نمایشی فرهنگ هنر هشتم

Rozhan

فرهنگ و هنر هشتم. هنرهای نمایشی فرهنگ هنر هشتم

یه داستان طنز می خوام که اولش با آفتاب در اومد یه صبح دوباره شروع بشه برای نمایش می خوام لطفاً داستان یه جوری باشه که بشه نمایش اجرا کرد تاج میدم فالو هم میکنم

جواب ها

جواب معرکه

بیتا

فرهنگ و هنر هشتم

**راوی:** ✨ آفتاب در اومد و یه صبح دوباره… 🌞 **(شخصیت‌ها: علی، دوستش مهدی، و یک مرغ تخم‌گذار، 'مونا')** **علی:** (با خواب‌آلودگی) بیدار شو مهدی! امروز برگزیده‌ایم که بهترین صبحانه رو درست کنیم! 🍳 **مهدی:** (چشمش رو مالیده) صبحانه؟ چجوری؟ با تخم‌مرغ یا پنیر؟ **مونا:** (از گوشه‌ای با صدا) من تخم‌مرغ هستم، ولی امروز یه روز خاصه! 🎉 **علی:** (خنده‌کنان) مونه! نمی‌خوای بیای کمک ما؟ می‌خوای بهترین تخم‌مرغ دنیا رو بذاری؟ **مونا:** (با جدیت) اوه! نه! من فقط برای صبحانه نیستم؛ من یک شگفتی دارم! 🐔 **(مونا یک تخم‌مرغ در می‌آورد و آن را روی میز می‌گذارد. تخم‌مرغ درخشان و رنگارنگ است.)** **مهدی:** (متعجب) این چیه؟! 🤩 **علی:** (به تخم‌مرغ نگاه می‌کند) واو! این تخم‌مرغ جادویی به نظر می‌رسه! چه کار کنیم باهاش؟ **مونا:** (با ناز) این تخم‌مرغ می‌تونه صبحانه‌هاتون رو به بهترین صبحانه دنیا تبدیل کنه! به شرط اینکه عطر رو تا آخر رعایت کنید! 🍽️ **(علی و مهدی به دنبال عطر می‌گردند. آن‌ها به طور تصادفی به عطرهای عجیبی برمی‌خورند: عطر کدو حلوایی، عطر تنباکو، و عطر توت فرنگی!)** **علی:** (با خنده) اینا که برای صبحانه نیست! 😂 **مهدی:** (با حرکات ریتمیک) ولی ما باید امتحان کنیم! 🤪 **(آنها شروع به پاشیدن عطرها بر روی تخم‌مرغ می‌کنند. ناگهان تخم‌مرغ با صدای بلندی شروع به پف کردن می‌کند و به شکل صبحانه جادویی در می‌آید!)** **مونا:** حالا بزنید! از این صبحانه خوشمزه‌ی جادویی لذت ببرید! 😋 **(علی و مهدی در حال خوردن صبحانه جادویی هستند، و در عین حال بقیه‌ی عطرها باعث می‌شود که آشپزخانه پر از ابرهای رنگارنگ و بوی عجیب شود.)** **علی:** (با پرچم پیروزی) ما بهترین صبحانه رو داریم! جیغ بزنید و فریاد بزنید! 🎉 **مهدی:** (با دست کندن) من بهتر از پنیر محبوبم هم پیدا کردم! 🤣 **مونا:** (به طور ناگهانی) بچه‌ها! اگر می‌خواهید ادامه بدهید، بایستی دو تخم‌مرغ دیگر رو پیدا کنید! 🥚✨ **(آشپزخانه پر از خنده و شادی می‌شود و آن‌ها با روحیه بالا به دنبال تخم‌مرغ‌های بیشتر می‌گردند. پرده آهسته پایین می‌آید.)** **راوی:** و اینچنین بود که علی و مهدی به سوی صبحانه‌های عجیب و غریب رفتند! 🍳🌈 **پرده بسته می‌شود.** 🌟 **پایان.** 🌟

سوالات مشابه

ستایش

هنرهای نمایشی فرهنگ هنر هشتم

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت