مقدمه: خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزانست
آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزان است گویی به مثل پیرهن رنگ رزان است
بدنه: پاییز...کلمه ای است که هر گاه می شنوم، یاد برگ های رنگارنگ، مریضی های متفاوت و البته مدرسه می افتم. وقتی پاییز می شود، مدرسه ها باز می شوند و ما با دوستان قدیمی خود، دیداری دو باره می کنیم. در میانه های راه رفتن به مدرسه، برگ های سرخ، زرد، نارنجی و قهوه ای می بینم. واقعا چه چیزی زیباتر از این است که وقتی در مسیر رفتن به سوی مدرسه هستی، برگ های رنگارنگ، با صدای خش خش مانندی زیر پایت بشکنند.
روز اول پاییز، مصادف با اولین روز مدرسه است و دانش آموزان باید خودشان را برای 9 ماه رفتن به مدرسه آماده کنند.
مهم ترین چیز در پاییز و زمستان بیماری های از قبیل سرماخوردگی است. هر کس در پاییز و زمستان حد اقل یک یا دو بار سرمایی خورد. ما باید مواظب خود باشیم، از لباس های گرم استفاده کنیم و استراحت کنیم تا زودتر خوب بشویم. در کشورهای مثل کانادا و ایسلند برف می بارد و چه لذتی دارد زمانی که یک فنجان قهوه ی داغ در دست داری، رو به روی پنجره بشینی و باریدن برف و باران را تماشا کنی.
نتیجه: حال پاییز در مقابل این همه زیبایی که در اختیار ما گذاشته است، هیچ چیز نمی خواهد؛جز این که کمی اندیشه و تأمل کنیم و به خدا نزدیک تر شویم....