به نام خدا
صبحی با طلوع آفتاب در افق، زمینی بکر و آرام در انتظار ما بود. هوایی خنک و تازه بادبان بر گیاهان میوزید و صدای پرندگان در آسمان باعث آرامش دل میشد. در این آرامش و زیبایی طبیعت، قدم برداشتم و به سمت یک جنگل سرسبز حرکت کردم. با هر قدمی که به سمت جنگل نزدیکتر میشدم، دلم پر از هیجان و ترس در عین حال بود. ترس از آنکه در این سفر بکر، با چالشهایی مواجه شوم که تا به حال با آنها روبرو نشدهام. اما همچنین هیجانی بزرگ به خاطر اکتشاف و آشنایی با جنگل بکر قلبم را فرا گرفته بود. وقتی به ورودی جنگل رسیدم، نفس عمیقی کشیدم و تصمیم گرفتم از ترس خود غلبه کنم و به جای آن با شجاعت و اعتماد به نفس به اکتشاف ادامه دهم. دروازهای از درختان بلند و سبز در پیش رو دیدم که به من خوش آمد میگوید. وارد جنگل شدم و تمام حواسم را به اطراف انتقال دادم. درختان بلند و پوشاک، پر از حیات و حرکت بودند. صدای برگها زیر پایم، صدای بادی که از بین شاخهها میگذشت و صدای آهوهایی که در دوردستی میدویدند، همه اینها قسمتی از هماهنگی عجیب و زیبای طبیعت بودند که در این جنگل بکر جاری بود. با هر قدمی که میرفتم، ترسم کمتر میشد و جانبههای منجمدم بر اثر هیجان و شادی گرم میشد. بکر بودن نه تنها ترس را از من دور کرده بلکه قدرت اعتماد به نفس و تصمیمگیری را در من تقویت کرده بود. ساعتها در این جنگل بکر قدم زدم و هر زاویهای از آن را کاوش کردم. در این مسیر بکر، با چالشهایی روبرو شدم اما با شجاعت و انگیزه بینهایت خود، آنها را پشت سر گذاشتم. در پایان سفرم، احساس شکرگزاری و خوشحالی مرا فرا گرفت. احساسی که میتوانم بدون ترس و نگرانی به سفرهای بکر دیگر بروم و هر چالشی را با شجاعت و اعتماد به نفس مواجه کنم. تجربه بکر بودن نشان داد که ترس ممکن است در ابتدا وجود داشته باشد، اما با شجاعت و اعتماد به نفس میتوان آن را غلبه کرد. بکر بودن به ما امکان میدهد تا خودمان را بهتر بشناسیم و قدرتهایمان را بیشتر کنیم. بنابراین، هرگز نترسیدن برای بکر بودن را فراموش نکنیم و به اکتشاف جدیدها با شجاعت و اعتماد به نفس بپردازیم
موفق باشی ....
معرکه یادت نره♡