جواب معرکه
کیست که دقیقه های مانده به زمان تعطیل شدن را روی ساعت مچی اش دنبال نکرده باشد؟
از همان سالهای دوران ابتدایی که فهمیدیم مدرسه جای امتحان و پرسش کلاسی و تکلیف و تمرین و زود از خواب و به زور بیدار شدن است، فهمیدیم که چقدر صدای شنیدن زنگ آخر زیباست و معنای رهایی و آزادی را در ذهن انسان تداعی می کند.
فهمیدیم با شنیدن صدای زنگ در کلاس آخر آزادیم تا به خانه برویم و با خیال راحت و بدون عجله ناهارمان را بخوریم و کمی استراحت کنیم و بعد دوباره درس خواندن و تکلیف انجام دادن و … .
اما با همه لذتی که این زنگ آخر و رهایی برایم دارد، نمی توانم انکار کنم که بهترین دوران زندگی ام تا الان در همان مدرسه سپری شده است.
کلی هم سن و هم جنس که تا حد زیادی زبان هم را می فهمند و انقدر موضوع برای حرف زدن و گفتن و خندیدن دارند که بجز معلم هایشان سر خودشان هم در می گیرد.
دوران مدرسه بهترین و بزرگترین تجربه من تا امروز بوده است. صدای زنگ آخر شیرین است چراکه یادآور نوعی رهایی و پیوستن به خانواده است، اما زنگ شروع کلاس هم زیباست چراکه نشانی از یادگیری و علم آموزی و از همه مهمتر برقراری رابطه با دیگر انسانهایی است که در عین اینکه شباهت های زیادی از جمله جنسیت و سن و سواد و … با ما دارند، اما تفاوت های زیادی هم در درونشان، استعدادهایشان، علایقشان، شرایط خانوادگی شان و …. با یکدیگر دارند.
در آخر اینکه زنگ آخر همانقدر که آدم را خوشحال می کند، ناخودآگاه دلتنگی مان را از فضای دوستان و مدرسه به ما یادآوری می کند که طبق گفته های بزرگترها، اثرش را بعد از اتمام دوران تحصیل و جدا شدن کامل از مدرسه برجا خواهد گذاشت.