نگارش هشتم-

درس 8 نگارش هشتم

^امیرسام^

نگارش هشتم. درس 8 نگارش هشتم

سلام !ادامه ی جمله زیر را بنویسید(الکی) به مناسبت اینکه امتحانات امروزمون لغو شد تاج میدم!؟

جواب ها

جواب معرکه

Nova

نگارش هشتم

ب همه شهر گاگا لیلی میدم🤣🤣🤣🤣🤣

جواب معرکه

.AMIR.

نگارش هشتم

هیچی بهتر از این نیست که امتحانت لغو بشه...😂😂

جواب معرکه

فاطمه

نگارش هشتم

سلام به منمم بده معرکه

جواب معرکه

Reyhaneh Afrooz

نگارش هشتم

بهترین اتفاق دنیا افتاده

°^Ahura^°

نگارش هشتم

حکایت زیر را بخوانید و بازنویسی کنید: متن حکایت: به روزگار انوشیروان، روزی وزیرش، بزرگمهر، نزد وی آمد،. انوشیروان گفت: ای وزیر، همه چیز در عالم، تو دانی؟ بزرگمهر، خجل شد و گفت: نه، ای پادشاه. انوشیروان گفت: همه چیز، پس که داند؟ بزرگمهر گفت: همه چیز، همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند. جواب: در زمان حکمرانی انوشیروان پادشاه ایرانی انوشیروان وزیری دانا و دنیا دیده به نام بزرگمهر داشت یک روز انوشیروان بزرگمهر را فراخواند و وزیرش نیز نزد او آمد… انوشیروان گفت: ای وزیر، تو از همه چیز های دنیا آگاهی داری؟! وزیرش، بزرگمهر خجالت زده شد و گفت: نه ای پادشاه. انوشیروان بار دیگر پرسید: پس همه چیز را در عالم چه کسی می داند؟! بزرگمهر گفت: همه چیز را همگان می دانند و کسی به نام همگان هنوز از مادر متولد نشده (به دنیا نیامده نیامده) است. جوابی دیگر: روزی روزگاری در زمان های قدیم انوشیروان وزیرش را که نامش بزرگمهر بود فراخواند و وزیرش نیز نزد او آمد. انوشیروان گفت: ای وزیر، همه چیزی که در عالم وجود دارد تو از آن آگاهی داری؟! وزیرش، بزرگمهر خجالت زده شد و گفت: نه ای پادشاه. انوشیروان باری دیگر پرسید: پس همه چیز را در عالم چه کسی می داند؟! بزرگمهر گفت: همه چیز را همگان می دانند و کسی به نام همگان هنوز به دنیا نیامده است. جوابی دیگر: در زمان حکمرانی انوشیروان، پادشاه ایران، وزیری دانا و خردمند به نام بزرگمهر در دربار حضور داشت. روزی انوشیروان او را فراخواند و بزرگمهر نزد پادشاه حاضر شد. انوشیروان پرسید: «ای وزیر، آیا تو از همه چیزهای دنیا آگاهی داری؟» بزرگمهر با شرمندگی پاسخ داد: «نه، ای پادشاه.» انوشیروان دوباره پرسید: «پس چه کسی در جهان از همه چیز آگاه است؟» بزرگمهر لبخندی زد و گفت: «همه چیز را همگان می‌دانند، اما کسی به نام همگان هنوز از مادر متولد نشده است.» جوابی دیگر: در روزگار انوشیروان؛ روزی وزیرش بزرگمهر به نزد او رفته . انوشیروان گفت ای وزیر تو همه چی در عالم می دانی ؟ بزرگمهر خجالت زده شد و گفت: نه ای پادشاه.. انوشیروان گفت: پس چه کسی همه چی را می‌داند؟ بزرگمهر گفت: کسی که همه چیز را میداند هنوز از شکم مادری به دنیا نیامده هست یعنی کسی (انسانی) وجود ندارد که همه چیز را بداند. جواب درس که خواستی استفاده کن 😉

اوتاکو 🤍

نگارش هشتم

سلام داش یه تاج ب من میرسه؟

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت