جواب معرکه
گاهی خنده های شیرین خیلی دیر اتفاق می افتند اما نامشان معلوم است و رویشان درج شده که همان شیرین است خنده دار ترین اتفاق هایی که روزی برایم رخ داد این بود که یک روز ما مهمانی داشتیم وقتی مهمونا اومدن قرار بود من چای ببرم خیلی استرسی بودم و فقط خدا خدا میکردم که یه وقت نریزه در بین مهمونا یه پسر هم سن من هم آمده بود وقتی چای هارا بردم و همه برداشتن و جلوی پسره که نامش آرش بود بردم ناگهان متوجه شدم که به ناخن کوچکترین انگشتش لاک زده وقتی این حادثه رو دیدم کلی خندیدم و چای روی کت و شلوار آرش ریخت آخه خدایی بیشتر از این خندم گرفت که آقا آرش تو عمرش تازه برای اولین بار کت و شلوار گرفته بود .