نگارش نهم -

درس 3 نگارش نهم

REALITYLIE

نگارش نهم. درس 3 نگارش نهم

دوستان یه انشا خوب درباره گذر از رودخانه بگید که حتما بیست میشه نمرش یعنی عالی باشه و نمره کامل هم بگیره

جواب ها

جواب معرکه

کیـم ..

نگارش نهم

مقدمه انشاء در مورد گذر رودخانه : کنار کوهی زیبا رودخانه ای وجود داشت که بسیار تنها بود. او هیچ دوستی نداشت. رودخانه به خاطر نمی آورد که چرا به هیچ کس و هیچ چیز اجازه نمی دهد در آن شنا کند. او تنها زندگی می کرد و به ماهی ها ، گیاهان و حیوانات اجازه نمی داد از آب او استفاده کنند. بدنه انشاء در مورد گذر رودخانه : به همین دلیل همیشه غمگین و تنها بود. یک روز دختر کوچکی به رودخانه آمد. او یک کاسه کوچک در دست داشت که ماهی قرمز کوچکی در آن شنا می کرد. دختر بچه می خواست با پدر و مادرش از روستا به شهر برود و نمی توانست ماهی کوچک را با خود ببرد. بنابراین تصمیم گرفت ماهی کوچک را رها کند. دختر بچه ماهی کوچکش را در آب انداخت و از او خداحافظی کرد و رفت. ماهی ها در رودخانه بسیار تنها بودند ، زیرا هیچ حیوانی در رودخانه زندگی نمی کرد. ماهی کوچولو سعی کرد با رودخانه صحبت کند ، اما رودخانه به او اجازه ورود نداد و به او گفت از من دور بمان. ماهی کوچک موجودی بسیار شاد بود و به این راحتی تسلیم نشد. بارها و بارها تلاش کرد ، این طرف و آن طرف شنا کرد و از آب بیرون پرید. سرانجام ، رودخانه به ماهی کوچک خندید و قلقلک داد. نتیجه انشاء درمورد گذر رودخانه : اما حالا او می خواست ماهی با او زندگی کند ، زیرا ماهی کوچک بسیار خوشحال بود و خودش را آزاد می کرد. حالا رودخانه می خواست کمی آشفتگی را تحمل کند ، اما خوشحال باشید. همیشه دنبال پیدا کردن دوست و پر کردن تنهایی های خود باشید.

جواب معرکه

هوش سیاه

نگارش نهم

چرت پرت بنویسی بیست میشی😂😂😂

جواب معرکه

nazi mahani

نگارش نهم

انشای خودمه آغازین:از دل کوه‌ها آبی زلال جاری می‌شود آنگه رودخانه‌ای عظیم روی سنگ‌ها نقش می‌بندد. میانی: وقتی به دریا خیره شوی امواج آن تو را در دل خود غرق می‌کند و با خود به دوردست‌ها می‌برد زمانی که الهه آسمان نمایان می‌شود و نور خیره کننده‌ای را از خود آشکار می‌سازد غروب دل انگیز با نمایی حیران کنند مدتی طولانی به آن خیره شویم و از شگفتی خلقت لذت ببری وفه‌ای در دل طفلی می‌روید که دوان دوان پا به رودخانه می‌گذارد و زمانی که قطره‌های آب با دیدن پاهای طفل از دل رودخانه پا به فرار می‌گذارند . پایانی: کاش این تجربه شگفت انگیز را همه انسان‌ها تجربه کنند هرگز از پا گذاشتن در رودخانه نهراسید و خود را از این زیبایی غافل نکنید

جواب معرکه

سحرناز پرکی

نگارش نهم

((گذر رودخانه )) چمن‌ها بستری آرام برایم بود. پروانه‌ای صورتم را نوازش می‌کرد و لبخند را روانه قلب و روحم کرد؛ چشم‌هایم خواب را رها و پروانه را نگریست. بال‌های شفاف پروانه نور را بر روی صورتم انعکاس می‌داد؛ او در لابلای پرتوهای آفتابی که بر آسمان لنگر انداخته بود پرواز می‌کرد و قلب ابرها را می‌درید تنم با طنابی نامرئی به بال‌های او بسته شده بود و او مرا به سوی هر چیزی که می‌خواست می‌برد؛ تنم را وادار به حرکت در مسیر خود می‌کرد. با رسیدن به رودخانه بی‌درنگ ایستادم. چشم‌هایم غرق در روح مهربان و پاک رودخانه شد. سنگ‌های کنار رودخانه پاک‌ترین روح را داشتند؛ گذر روزانه رودخانه از کنار آنها و همنشینی سنگ‌ها با پاک‌ترین آفریده خداوند، قلب‌های یخی و سنگی آنها را به جویباری عمیق و خروشان تبدیل کرده بود و جوانه‌های سرسبز کنار تکه سنگ‌ها، امید را در دفتر طبیعت نگاشته بود. ماهی‌ها با آرامش و بی‌هراس از گزندهای زندگی، در آغوش گرم و پر محبت رودخانه خواب هستند و با همت رودخانه به حرکت در می‌آیند و جای جای جنگل را در بستر امن رودخانه می‌نگرند. آنها بی ترس از نابودی از کنار و لابلای سنگ‌های ریز و درشت متفاوت داخل رودخانه رقصان دل می‌گذرند و روزانه هزاران بار شکر خداوند را به جای می‌آورند که آنها را در قلب مهربان‌ترین نعمت خود قرار داده است. زندگی برای ماهی‌ها بی رودخانه امکان‌پذیر نیست و پاکی، بدون ترسیم رودخانه برای سنگ‌ها وجود ندارد. امید، بدون دیدن تلاش جوانه‌های کنار تکه سنگ‌ها، با قوت قلب بخشیدن رودخانه معنی ندارد. زندگی، پاکی، امید، همه در جای جای مهم‌ترین و پاک‌ترین و اصل‌ترین نعمت خداوند غرق شده‌اند و نگاه بر آنها چشمان ما را به تفکر وادار می‌کند.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت