هم اکنون در دنیای زندگی می کنیم که همه ی ما باید برای جنگ با ویروسی به نام کرونا قدرتمند تر از گذشته عمل کنیم. همیشه جنگ به معنی استفاده از صلاح و توپ و تانک نیست و هم اکنون جنگی در پیش روی ماست که باید با موفقیت و سربلندی از آن بیرون بیایم.
متاسفانه از چندین ماه گذشته ویروسی به صورت ناشناخته در جهان منتشر شده است و همه را به دردسر انداخته است. مبداء اصلی ویروس کرونا از کشور چین بوده و آغاز آن نیز به چین برمی گردد و کم کم از آن به دیگر کشورها نیز سرایت نموده است. آن چه که تا این لحظه عده ی زیادی را ناامید کرده است عدم تولید واکسن برای مبارزه با آن است. کرونا ویروس کسب و کار بسیاری از افراد را مختل کرده و حتی موجب برشکستگی بسیاری از افراد شده تا جایی که آن ها نمی توانند مخارج ماهانه خودشان را تامین کنند.
کرونا ویروس در زندگی همه ی ما تاثیر گذاشته و حالا در شرایطی هستیم که باید در سبدهای خریدمان مواد شوینده و بهداشتی زیادی را جای بدهیم. هر کدام از ما وظیفه داریم که ماسک بزنیم و در مقابل دیگران از خودمان محافظت کنیم.
در این جنگ و نبرد افراد زیادی را نیز می بینیم که از خود گذشتگی کرده اند و سعی می کنند تا خستگی هایشان را به بیماران انتقال ندهند. بله پرستاران و پرسنل بیمارستانها و دکترهای عزیزی که حتی جانشان را در این راه از دست داده اند تا فداکاری شان را به هموطنان خود اثبات کنند.
هم اکنون بهترین کاری که می توان در برابر کرونا ویروس انجام داد ماندن در خانه است و پس از آن ماسک زدن می باشد. تا جایی که ممکن است نباید از منزل خارج شوید و تنها برای موارد ضروری از منزل بیرون بروید آن هم با رعایت پروتکل های بهداشتی. سعی کنید خبرها را دنبال کنید و علامت های جدید ویروس کرونا را بشناسید و حتما از روش های درمانی در منزل استفاده کنید.
به امید روزی که همه ی ما همانند گذشته بدون اینکه نگرانی و استرسی در این خصوص داشته باشیم دور یکدیگر جمع شویم و دورهمی بگیریم و خاطرات تلخ روزهای کرونایی را به فراموشی بسپاریم و بار دیگر لذت در کنار یکدیگر و بوسه بر صورت پدربزرگ ها و مادربزرگهایمان را تجربه کنیم.قطعا تمامی این موارد با رعایت کردن مسائل بهداشتی عملی می شود. به امید آمدن روزهای خوب….
امیدوارم این انشا برای شما مفید واقع گردد.
در یکی از روزهای سرد زمستانی وقتی همراه با دیگر دوستانم در خیابان مشغول بازی بودیم مادرم من را صدا زد و گفت می خواهد مطلب مهمی را برایم توضیح بدهد. وقتی وارد خانه شدم تا می خواستم به میوه های روی میز دست بزنم و مشغول خوردن شوم ناگهان مادرم گفت سریع برو و دستهایت را با آب و صابون بشور و بعد بیا تا مطلب مهم را برایت بگویم.
در کنار مادرم نشستم و گفتم بله مادر من منتظرم تا ببینم شما چه کار مهمی با من دارید. مادرم شروع به صحبت کرد و گفت که از طریق تلویزیون و خبرها شنیده است که ویروسی در کمین است و همه مردم باید مراقب باشند و به نکات بهداشتی دقت کنند تا در کنار هم بتوانند آن را شکست بدهند. مادرم تا حدی که از خبرها و شنیده ها آگاه بود من را در جریان گذاشت.
فردای همان روز به مدرسه رفتم و کم بیش دوستانم در این مورد پراکنده صحبت های را میکردند ولی مدیر مدرسه و خانمی که از بهداشت آمده بود سر صف گفت بچه ها همانطور که می دانید خبرهای در مورد ویروس کرونا این ویروس جدید در تلویزیون و رسانه ها شنیده شده است ولی می خواهم کمی شما را با آن آشنا کنم تا بتوانید بهتر از خودتان مراقبت کنید.
در صحبت های مربی بهداشت اینگونه شنیده می شد که دیگر نمی توانیم با خیالی راحت به
