تاججججج یادتتت نرهه
ستایش و شعر نخستین
توام راهنمایی، اندیشه برنگذرد، رهنمای
درس اول: آفرینش همه تنبیه خداوند دل است و حکایت
صحرا، تنبیه، اقرار، تسبیح، مستمع، اسرار، مرغان سحر، غفلت، گل صد برگ از خار، خوشه ی زرّین عنب، عاجز، مسخّر، شکرگزار، انعام، کلیات سعدی، قصاید، ذکر خدا، سنایی غزنوی، گردان سپهر، فروزنده ی ماه و ناهید و مهر، ستودن، لیل و نهار، خواب جهالت، حیف شدن، میوه ی الوان، حیرانی عقل، حقه ی یاقوت انار، گوی سعادت، اسرار التوحید، محمد بن منور، معرفت خویش.
درس دوم: عجایب صنع حق تعالی و شعرخوانی
صنع خدا، جواهر و معادن، انواع نباتات، بر و بحر، میغ و باران، رعد و برق، قوس قزح، عجایب صنع، نظر کنی، بساط زمین، جوانب وی، آب های لطیف، دیبای هفت رنگ، سقف بی ستون، قندیل های وی، غافل و بی خبر، قصر ملک، جمال صورت، بسیاری غلامان، سریر ملک، معرفت حق تعالی، مدهوش و متحیر، کیمیای سعادت، امام محمد غزالی، مرغ فروتن، محبس تن، منحنی، جستتن از قفس، وارهیدن از مرگ، بهر پریدن.
درس سوم: مثل آیینه و شعر و حکایت
تعلیمی، نیک اندیشی، تولّد، پرسشگر، نیک بختی، آیینه، متاع، عار، بصیرت، ایّام، هشیار، پروین اعتصامی، توجّه، المؤمن مرآة المؤمن، حجّت، مساعی، مشخّص، عزّت، عزیزیت، تأمّل، کهنسالی، حرص و هوس باطل، پاک دل، سعدالدّین وراوینی.
درس چهارم و روان خوانی
مسئله، خوشحالی، خرسندی، مصاحبت، دل انگیز، موفّق، مصائب، معلّم، مولانا جلال الدّین، تأثیرگذاری، صلّی اللّه علیه و آله، هم نشین، لکّه، متّهم، نبوّت، همان گونه، عامل مهمّ گرایش، ویرانگری، نیکوخصال، شخصیّت، بیفزاید، معرّفی، فرنگیس، کلّی، طعنه، قابلیت، مزه، متعدد، مطمئنم، لذّت بخش ترین، به ویژه، مقدّس، خاصّی، حسّاس، احتمالا، اعتنا، مدّت، متقاعد، صرفا، اوّلین، فوق العاده، خوشایند، مهیّج، مایه ی تأسف، تربیت، جذّاب، منظره، خوشحالی، تصوّر، تجسّم.
درس ششم: آداب زندگانی و حکایت
محمّدتقی بهار، مغیلان، جهد کن، هیچ کس، خاصّه، اوفتد، پرهیزگار، عنصرالمعالی، متقدّم، وجه، محاورات، خوض، استراق سمع، نصیرالدّین، اتّهام، اقناع، طعنه، مقدّم، حنظلة باد غیسی، مهتری، عزّ و نعمت و جاه، داعیه، رحلت، صفّاریان، ترقّی، نظامی عروضی.
درس هفتم: پرتو امید و شعر
متفکّر، تفکّربرانگیز، مشخّصه، خرّمشاهی، کنعان، احزان، دائما، سرّ غیب، خار مغیلان، شب های تار، تخلّص، البته، قعر.
درس هشتم: همزیستی با نام میهن و شعر
ملّی، همدلی، همتا، گرانمایه، هم نشین، باشندگان، لهجه، رخسار، آبشخور، مایه ور، سیراب، فراخنا، توجّه، جان فشانی، خفاش خویان، زردشتی، آذری، هم زیستی، شکوهمند، سدّی استوار، معظم، میلیونی، حسّ مشترک، هم جوشی، هم کوشی، ملّت، می غرند، یکدل