جواب معرکه
حماسه ی جنگ
فریاد های دلخراش مردمی که گناهشان زندگی کردن و دفاع از جان و مال خویش است را میشنوی؟ همچون پرندگانی هستند که حق ازادی را از انها ستودند و حتی حق دربند بودن را به انها نمیدهند پرندگانی که هر لحظه یتیم میشوند و والدینشان طعمه ی گرگ ها میشوند همان گرگ های طماعی که برای طمع خود دست به هر کاری میزنند. ضد
هرلحظه چنگال سرنوشت بر پیکر این پرندگان تازیانه میکوبد و افسوس و صد افسوس که این تازیانه هایی که بر پیکر ابن پرندگان کوبیده میشود حتی ابر هم از این بی رحمی ها دلش گرفته است، ای گرگ های طماع بس است چنگال خویش را از سرنوشت این پرندگان ایینه دل برهان که حتی دل من نیز از خواری شما به غم نشسته است.
خانواده ای سه نفره میبینم که در این سختی ها و تلخی هایی که قهوه ی تلخ تر از تلخ در برابرش سر فرود می اورد در حال خندیدن هستند خنده ای از نور در ابن تاریکی ها.
گویی این خانوده خبر از رنگین کمان بعد از باران میدهند انگار میگفتند شاید پرندگانی با بال شکسته ابم اما خدایی داریم که اگر پرواز را فراموش کنیم به ما بالی دوباره میدهد و حین اوج گرفتن مدد رسان ما میشود
آری! اری! به راستی خدای ابن پرندگان تواناترین فرد برای رهایی از چنگال گرگ ها بود