نگارش هشتم -

درس 8 نگارش هشتم

Zeinab Ebrahimi

نگارش هشتم. درس 8 نگارش هشتم

سلام دوستان یک انشا درمورد حمل یک قلب یخی بدون دستکش تاج میدم به همه👑👑

جواب ها

جواب معرکه

من، همیشه پیرو گرما بوده و آن را به سرما ترجیح میدهم، هرچند که عاشق برف بوده و با فرا رسیدن زمستان ذوق میکنم، اما گرما برایم دوست داشتنی تر است. امروز، خورشید وسط آسمان قرار گرفته و مستقیم بر مغز انسان می تابد، طاقت ها تاق شده و دیگر تحمل مانتو و شال و روسری را ندارم، تند و تند در حال حرکت به سوی خانه هستم اما گرما امانم را بریده است، با نگاهی به این طرف و آن طرف، مغازه ای به چشم می خورد که روی شیشه آن بر کاغذی نوشته بود: یخ موجود است. نمیدانم چرا ناخودآگاه دلم می خواست یخی به دست گرفته و سرمایش را بر صورتم بمالم، نفسی عمیق بکشم و بر گرما غلبه کنم. پس وارد مغازه شده و با خرید یک قالب یخ، آن را از جایش دراورده و به محض به دست گرفتنش، دستم سرد شده و رو به بی حسی میرفت، مقداری از آب آن را به صورت زده و با لذت تمام لبخند میزدم و نگران نکاه دیگران به خود نبودم، چرا که عقل من در آن زمان این دستور را داده و من نیز مطیع او هستم. با حس سرمای بیش از حد در دستانم قالب را در سطل زباله انداخته و به مسیر کمی که برای رسیدن به خانه و کولر پیش رو داشتم ادامه دادم.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت