معرکه؟
شخصیت بخشی به غنچه (تشخیص) / غنچه استعاره از آدم های بی تجربه / دل گرفته: کنایه از غمگین بودن ، ناراحت بودن / درون خود نشستن: کنایه از منزوی بودن
شخصیت بخشی به گل و غنچه که با هم حرف میزنند / گل: استعاره از آدم های باتجربه / زبان سبز: زبان گویا = با زبانِ سبز راز گفتن کنایه از بازگو کردن راز زندگی با شادابی و طراوت / گل، غنچه، شکفتن، سبز: تناسب
به گوش رسیدن کنایه از شنیده شدن
پیرهن پاره کردن کنایه از تجربه داشتن / یکی دو پیرهن بیشتر پاره کرده: ضرب المثل => به کار بردن ضرب المثل در شعر: آرایه «ارسال
شخصیت بخشی به گل (اشاره کردن)