سلام دوستان لطفا یک انشا در مورد منو دغدغه عید نوروز لطفا برام بفرستین با توجه به نکاتی تا درس ۶ بود ممنون میشم لطفا خیلی لازمش دارم 🙏

به نام خدا من عید نوروز را خیلی دوست دارم ، چون به ما خیلی خوش می گذرد. اول این که لباس های نو میخریم. من وقتی لباس نو میخرم همش جلو آینه میروم و خودم را نگاه میکنم. ولی بعضی ها ممکن است پدرشان پول زیاد نداشته باشد که برای آنها لباس عید بخرد و ما باید به آنها کمک کنیم. بعد از این که همه لباس نو پوشیدیم، به مهمانی می رویم. در مهمانی خوراکی های خوشمزه به آدم میدهند مثل آجیل میدهند شیرینی میدهند میوه میدهند. برادرم جوک های خنده دار بلد است تعریف کند که همه با هم میخندیم و با هم حرف میزنیم. از همه بهتر عیدی است که هر کسی به آدم پول میدهد و آخر عید آدم پول زیادی دارد که میتواند با آن چیزهایی که دلش میخواهد بخرد البته اگر قبلش پدرمان پولمان را به بهانه ای نگیرد. بعد هم باید مشق هایی که معلم داده است را انجام دهیم تا درس هایی که خوانده ایم یادمان نرود. باید نقاشی بکشیم و تمرین های ریاضی و فارسی را حل کنیم تا تمام شود. عید خیلی خوب است ولی همیشه زود تمام میشود و باید دوباره به مدرسه برویم من دلم بعضی وقت ها برای دوست هایم در مدرسه تنگ میشود ولی دوست دارم عید زیادتر باشد و هنوز بیشتر بازی کنیم و خوشحال باشیم . من دوست دارم عید به مسافرت برویم چون در مسافرت خیلی خوش میگذرد و آدم جاهای جدید را می بیند و میتواند بعدا برای دوست هایش تعریف کند و حسابی پز مسافرت رفتن را بدهد. ولی ما گاهی به مسافرت نمیرویم و گاهی می رویم چون پدرم می گوید پول بنزینمان زیاد می شود. اما عوضش همیشه به سیزده به در میرویم که خیلی کیف دارد. آدم چوب جمع میکند و آتش روشن میکند و روی آن سیب زمینی یا غذا یا چایی درست میکند بازی میکند و بدو بدو میکند. غذا و خوراکی خوشمزه میخورد و می خندد کاش همیشه جمعه ها سیزده به در بود تا بچه ها بیشتر بازی میکردند یا اینکه سالی چند بار سیزده بدر داشتیم. معرکه یادت نره 🙏🙏🌹