żáhřå

نگارش نهم. درس 6 نگارش نهم

این صفحه و صفحه ی ۹۳ رو هرکی نوشته بزاره از گام ب گام و گوگل نباشه فقط تا ساعت ۱۲:۳۰ معرکه می زنم

جواب ها

جواب معرکه

kia karimi

نگارش نهم

در روزگاران قدیم مردی زندگی میکرد به نام عبدلله که همه ی مردم آن را به عنوان آدم فضول میشناختن. هیچ همسایه ایی دوست نداشت با او رفت و آمد و یا کنار او زندگی کند؛ چون آنقدر فضول بود که هیچ کس از آن خوشش نمی آمد. بعد یک روز باز همسایه‌اش عوض شد. از بس همسایه ها از دست او خسته شده بودن مدام خانه خود را عوض میکردند. بعد از یک روز همسایه‌ایی جدید برای او آمد. همسایه جدید پزشک بود و نامش علی بود. و بعد کارگری به نام محسن استخدام میکند تا خانه‌ی خرابش را تعمیر کند. محسن شروع به کار میکند.. علی به بیمارستان میرود تا مریض ها را معالجه کند و وقتی بر میگردد با صحنه‌ی بدی روبرو میشود. عبدالله را می‌بیند که به خانه اون رفته و در خانه او سَرَک میکشد.و سعی دارد که در کارش دخالت کند. پزشک او را به زور از خانه بیرون میکند و به او میگوید: از خانه ی من برو بیرون. محسن وقتی ماجرا را میبیند به علی میگوید: خودت را به خاطر این مرد فضول، عصبی و ناراحت نکن که هر چه قدرم به او اینها را بگویی باز هم توجه‌ایی نمیکند پس خودت را خسته نکن. فضولی کردن در کار دیگران کار درستی نیست، زندگی‌تان را بکنید؛ وقتی کاری به کار دیگران ندارید آرامش حکم‌فرما می‌شود. •پایان•

سوالات مشابه درس 6 نگارش نهم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام