جواب معرکه
معنی کلمات درس راز موفقیت
درس نهم
واژه های مهم:
توس: شهری تاریخی در شمال غربی مشهد
سپری کردن: گذراندن.
آرایه ها ادبی
گرد هم آمدن: کنایه از جمع شدن
بازی، شادی، کودکانه: مراعات نظیر
کوچه، میدان، شهر: مراعات نظیر
واژه های مهم:
لوح: وسیلهای شبیه تخته که شاگردان در قدیم روی آن مینوشتند، لوحه
آرام: آهسته (قید حالت)
محضر: جای حضور، درگاه
بحث: گفتوگو، مناظره
مناظره: بحث و گفتوگوی رویارو برای شکست دادن طرف مقابل و اثبات سخن خود
پیوسته: همیشه، همواره (قید تکرار)
اطراف: پیرامون
شگفت: عجیب، حیرتآور
نهفته: پنهان.
آرایه ها ادبی:
لوح، کتاب، محضر، استاد، مطالعه، تحقیق: مراعات نظیر.
واژه های مهم:
چهار دیواری: منظور خانه
طنین: آواز، صدا
روح: روان، جان
ناآرام: بیقرار، ناراحت
میمانست: شبیه بود
فروزان: روشن، تابان، درخشان
گویی: انگار، مثل اینکه، گویا.
آرایه ها ادبی:
درخت وجود: اضافۀ تشبیهی (وجود به درخت تشبیه شده)
به تشنهای میمانست: تشبیه
آب، بیابان، خورشید، تشنه: مراعات نظیر
واژه های مهم:
فراست: زیرکی، باهوشی
روی سخن: طرفِ صحبت
آرایه ها ادبی:
یکصدا بودن: کنایه از متحّد بودن
بر زبان راندن: کنایه از گفتن
تشبیه: نام تو را کوه آهن نهادهام
کوه: نماد استواری.
محضر: جای حضور، درگاه
رخسار: چهره
نیم: نصف.
فراگرفتهام: یادگرفتهام
شهر توس: در اینجا منظور مردم توس است.
فام: پسوندی است به معنای رنگ
نقرهفام: نقره رنگ
سیم: نقره
سیمگون: مثل سیم، نقرهای
غرق: فرورفتن.
آرایه ها ادبی:
شهر توس در آرامش فرو رفته: تشخیص
ماه چون ظرفی سیمگون میدرخشد: تشبیه
شب، آسمان، ستاره، ماه: مراعات نظیر
واژه های مهم:
فضا: میدان، عرصه
فضای بیکران: آسمان
کَران: کنار، گوشه، پایان
بیکران: بیپایان، بیگوشه
شناور: حرکت و شنا کردن
میآموزم: فرامیگیرم
واژه های مهم:
شگفتا: عجبا
هشیار: هوشیار، باهوش
بیدار: آگاه
فرامیگیری: یاد میگیری
موفقیّت: پیروزی
هرگز: هیچگاه، اصلاً
آزرده: افسرده، اندوهگین، دلتنگ.
سینه؛ در اینجا به معنای حافظه و ذهن
مشتاقانه: با شور و شوق، با علاقه
گنجینه: جای گنج، خزانه
معنی کلمات درس نهم فارسی نهم
آخرین پرسش
طنین: آواز
رمق: توان، نیرو
فراست: هوشمندی، زیرکی باطنی
مقطع: بریده، بریده بریده
بیکران: بی پایان
لحد: گور، جایی از گور که سر مرده است
رنجور: آزرده، غمگین
رخسار: چهره
بالین: بالش، بستر
سیمگون: نقره گون، سفید رنگ
تعرض: حالتی از اعتراض به خود گرفتن
واپسین: آخرین
شیون: ناله و زاری
فقیه: دانشمند علم فقه
مَهد: گهواره، بستر
معنی کلمات آرشی دیگر فارسی نهم
افق: کناره های آسمان، انتهای دید
تجسم: تصویر ذهنی، دارای جسم شدن
بدعهد: بد پیمان
روایی: روایت کنندگی، رونق،
پرسان: پرسشگر
نام آور: نامدار،مشهور
دستان: لقب زال، پدر رستم، جهان پهلوان ایرانی
گنبد: برآمدگی بالای معابد و مساجد
دف: یکی از آلت موسیقی
زار: رنجور، ضعیف
سو: جهت
حمیت: مروت، جوانمردی، غیرت، رشک
شط: رود بزرگ که به دریا میریزد
کاردان: خردمند، کار آزموده
فوق باور: باور نکردنی، غیر قابل باور
سیرت: طریقه، روش، مذهب، خلق و خو
کمند: طناب، بند
ملازم: همراه، نوکر، ثابت قدم
مهد: گهواره، زمین هموار
گران: سنگین، وقار
نام آور: مشهور
عزل کردن: از شغل برکنار کردن
هجوم: حمله کردن، یورش، حملۀ ناگهانی
غوغا: جار و جنجال زیاد
تل: تپه بلندی
سرکش: عاصی، نافرمانی، یاغی
غالب: غلبه کننده، چیره، بسیار، افزون
بی انصاف: ظالم، ستمکار، بیدادگر.
معنی صفحه ۹۲ فارسی نهم 👇
※ ای ابوذر، خداوند متعال به سیمای ظاهر و د