نگارش ششم -

درس 11 نگارش ششم

ساجده سادات

نگارش ششم. درس 11 نگارش ششم

سلام بچه ها یه داستان خوب و زیبا که بچه گانه نباشه اگر کسی داره بفرسته .از گوگل نباشه ؟ به هر کسی که داستانش خوب باشه معرکه میدم؟

جواب ها

سعیده خسروی

نگارش ششم

عنوان داستان درمورد چی باشه شخصیت ها چه باشه که برات بنویسم چون تا عنوان و شخصیت بهم ندن نمیدونم

جواب معرکه

جیسو

نگارش ششم

معرکه بده دوست خوبم وگرنه گزارشی وکلی زحمت کشیدم پیدا کردم🥰 در یک شهر کوچک، مردی به نام امیر زندگی می‌کرد. او یک هنرمند بود که تمام روزهایش را به نقاشی و خلق آثار هنری می‌گذرانید. اما امیر همیشه احساس می‌کرد که چیزی در زندگی‌اش کم است. او به دنبال الهام می‌گشت، اما هر بار که قلمش را به بوم می‌کشید، چیزی در درونش خالی بود. یک روز، در حین قدم زدن در پارک، به یک پیرمرد برخورد کرد که در حال نقاشی یک منظره زیبا بود. امیر به او نزدیک شد و از او پرسید: 'چطور می‌توانم الهام بگیرم؟' پیرمرد با لبخند گفت: 'الهام در زندگی روزمره‌ات پنهان است. به جزئیات توجه کن، به احساساتت گوش بده و از تجربیاتت بیاموز.' امیر تصمیم گرفت به این نصیحت عمل کند. او شروع به نوشتن احساساتش و تجربیات روزمره‌اش کرد. هر روز، او به مکان‌های جدید می‌رفت و با مردم مختلف صحبت می‌کرد. به زودی، بوم‌هایش پر از رنگ و زندگی شدند. پس از مدتی، امیر نمایشگاهی از آثارش برپا کرد. مردم به تماشای نقاشی‌هایش آمدند و هر کدام داستانی از زندگی خود را در آن‌ها پیدا کردند. امیر فهمید که الهام نه تنها در هنر، بلکه در ارتباط با دیگران و درک زندگی نهفته است. این داستان به ما یادآوری می‌کند که گاهی اوقات، برای پیدا کردن الهام، کافی است به اطرافمان نگاه کنیم و از تجربیات روزمره‌مان بهره ببریم. 🌟

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت