مقدمه: هرگاه از غصه وطن خوب نداشتی و شب و روز در راه تعالی و پیشرفتش تلاش کردی بدان که کشورت پیشرفت خواهد کرد. اگر مهندس بودی و از کارت نزدی، اگر رشوه نگرفتی و کار درست انجام دادی و اگر دغدغه ات کشف جدید و خلاقیت بود، در راه آبادنی کشور تلاش کرده ای.
بدنم: کشورمن ایران روزهای سختی را پشت سر گذاشته و در این میان بودند مردانی که از جان خود گذشتند تا وطن سربلند شود. شهدای هسته ای ، خلبانان، رزمندگان، همه جان دادند تا ایرانی آباد در جهان بدرخشد. من با قلمم، تو با کتابت، پزشک با تیغ جراحی، معلم با زبان گیرا، وزیر با قدرت تعامل و بسیج با قدرت مردمی، همه در راه آبادنی کشور تلاش می کنند.
کاش باشند کسانی که این همه ثروت و دارایی را ساماندهی کنند و در راه پیشرفت علم و تکنولوژی کشور به کار برند. صنایع مختلف، کارخانه ها را راه اندازی کنند تا مردم به کار و صنعت مشغول شوند. زیرساخت کشور درست و اصولی گردد تا هر کس در حرفه و تخصص خودش به کار بپردازد.
من اگر تلاش کنم و تو اگر بخواهی و او اگر سد راه من و تو نشود، ما می توانیم بهترین روزها را برای خود و کشور ورق بزینم. این کشور در ردیف پنج کشور ثروتمند دنیاست که اگر نیروهای دلسوزی داشته باشد، می تواند در حد صنعتی ترین کشورها قرار گیرد، کمی صداقت و تلاش و خودباوری می تواند راه گشا باشد.
ایران در بهترین مکان قرار دارد و منابع طبیعی سرشاری دارد که اگر به روشی اصولی و جهانی و درست سازماندهی و بهره برداری گردند، بیشترین ثروت را برای وطن ارزانی خواهد داشت. وطنم زخمی دوران است و پر از دردهای دوران، جنگ و قحطی و دردو بیماری و …من برای روزهای خوب و خوشت تلاش خواهم کرد.
نتیجه گیری: وطنم ای زخمی روزهای سخت و دشوار، ای که تاریخ پر دردی داشته ای من برای خوب شدن حالت هر روز و شب در تلاشم، به همت مردم کارخانه ها را راه اندازی می کنیم و جاده ها را از نو می سازیم، صنایع مادر را از نو تعمیر می کنیم و برای هر روز و ساعت برنامه ریزی می کنیم. وطنم جان ناقابلم را هم در راهت خواهم داد.
معرکه لطفا