خرخون

فارسی ششم. درس 13 فارسی ششم

بچه ها یه داستان ندیسی با موضوع نوروز یا رمضان بنویسید از گوگل نباشه. با ارایه ادبی فارسی خودمون دسستتون درو نکنه معرکه و فالو و امتیاز میدم ؟؟

جواب ها

جواب معرکه

معرکه و فالو و امتیاز یادت نره وگرنه گزارش میشی 💫 نوروز از راه رسید، با یه عالمه عطر و بوی بهار. انگار همین دیروز بود که برف می‌اومد و درخت‌ها لخت بودن، ولی حالا شکوفه‌ها باز شدن و بارون داره نم‌نم می‌زنه. سفره هفت‌سین رو که می‌چینیم، دلمون پر از امید می‌شه. سیب سرخی که گذاشتیم، یعنی سلامتی باشه، سیر نشونه‌ی اینه که قانع باشیم، و سمنو هم برکت بیاره. هر کدوم یه قصه‌ای دارن. تو خونه‌ها صدای خنده میاد. بزرگترا با مهربونی از مهمونا پذیرایی می‌کنن، کوچیکترا هم منتظر عیدی گرفتن هستن. نوروز فقط یه جشن نیست، یه فرصته برای اینکه نو بشیم، دوباره شروع کنیم. کینه‌ها رو بذاریم کنار و دلامونو به هم نزدیک کنیم. با طبیعت دوست بشیم و از قشنگیاش یاد بگیریم. امیدوارم این نوروز، شروع یه سال خوب و پر از برکت برای همه باشه.

جواب معرکه

سعیده خسروی

فارسی ششم

در یک سال گرم تابستانی، در یک روستای کوچک، خانواده‌ای سه نفری به نام‌های علی، مریم و پدرشان زندگی می‌کردند. ماه رمضان نزدیک بود و مردم روستا با خوشحالی و شور و شوق به استقبال این ماه مبارک می‌رفتند. علی پسر 10 ساله از خانواده، خیلی پرشور بود که امسال نخستین بار روزه‌دار می‌شود. او تمام روزها را آماده می‌کرد و با مادرش درباره‌ی آداب و رسوم رمضان صحبت می‌کرد. مریم، خواهر 5 ساله‌اش، نمی‌دانست روزه چه معنایی دارد اما از بوی خوش غذاهایی که مادرش می‌پخت خیلی لذت می‌برد. وقت شام، شب نوزدهم ماه رمضان، علی و مریم در کنار پدرشان نشسته بودند و با اشتیاق افطار می‌کردند. پدرشان داستان‌هایی از روزه‌های رزمی گذشتگان و فضیلت‌های این ماه برایشان تعریف می‌کرد. اما یک روز، مریم پرسید: «چرا ما روزه می‌گیریم؟» پدرشان با لبخند جواب داد: «ما روزه می‌گیریم تا بدانیم نیازمندان چگونه زندگی می‌کنند و به یاری آنها بشتابیم.» شام هر شب کنار هم، دعا کردن و بخشش به نیازمندان، فضای دوستانه و محبت‌آمیز خانواده را تقویت کرد. علی هر روزه روزه می‌گرفت و در آخر ماه رمضان، با وجود سختی‌ها، احساس پیروزی و قدرت به او دست داده بود. در نهایت، در روز عید فطر، خانواده با دلی شاد و پر از عشق، با یکدیگر و با مردم روستا جشن گرفتند. علی، مریم و پدرشان می‌دانستند که این تجربه تنها یک ماه نیست، بلکه درسی بزرگ از عشق، بخشش و محبت به یکدیگر است که باید همیشه در دل داشته باشند.

سوالات مشابه درس 13 فارسی ششم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام