درآیید: وارد شوید
گونهگونی: گوناگونی، مختلف بودن، تفاوت
یگانگی: اتحاد و یکی بودن
درمییابید: متوجه میشوید
رخسار: چهره
آبشخور: سرچشمه، جایی که از آن میتوان آبی گوارا نوشید
مایهور: پرمایه، ارجمند
گاهواره: تختخواب طفل.
فراخنا: گستردگی، وسعت
فرهنگ: مجموعه دانشها، هنرها، علوم، آداب و رسوم و …
کام: دهان
میماند: مانند و شبیه است (ادات تشبیه).
آرایه ها ادبی:
تشبیه: ایران… به گلستانی میماند.
کنایه: شیره جان خویش در کامشان میدارد؛ با تمام وجود، آنها را پرورش میدهد.
بدخواه: دشمن
مهر: محبت، مهربانی
آشیان: آشیانه، لانه، خانه
تاختهاند: حمله کردهاند
بیگانه: ناآشنا، غریبه، در اینجا: دشمن
مقدّس: پاک
گروههای اسمی در نقش مسند: بسیار، مایهور، مام میهن، فرزندان این مادر.فراخنا: گستردگی، وسعت
فرهنگ: مجموعه دانشها، هنرها، علوم، آداب و رسوم و …
کام: دهان
میماند: مانند و شبیه است (ادات تشبیه).
آرایه ها ادبی:
تشبیه: ایران… به گلستانی میماند.
کنایه: شیره جان خویش در کامشان میدارد؛ با تمام وجود، آنها را پرورش میدهد.سِتَد: ستاندن، گرفتن
داد: دادن
ستد و داد: داد و ستد، معامله، خرید و فروش در اینجا: رفتار رویارو و دوجانبه
جانفشانی: خود را فدا کردن، از خود گذشتگی
دوسویه: دو طرفه
ناخوشی: ناراحتی
گزند: آسیب، ضرر
روی نماید: رخ دهد، پیدا شود
بیخویش: آشفته و بیقرار
قرار: آرامش
شکیب: صبر، تحمل
به جان: با تمام وجود
آرامستان: جای آرامش
باز آورند: برگردانند
خفاشخو: کسی که رفتار، عادت و خصلتی مانند خفاش دارد،
منظور دشمنان است
مهر: خورش
بتاج ❤️ معلم من اینا رو گفته