جواب معرکه
سلام
جمله اصلی:
> خزانگی آن را دلِ آدم لایق بود، چون کارِ دل به این کمال رسید، هر چه از نفایس خزاینِ غیب بود، جمله در آب و گل، آدم دَفین کردند.
>
عبارت مجهول:
> هر چه از نفایس خزاینِ غیب بود، جمله در آب و گل، در آدم دَفین شد.
>
توضیح:
* جمله اصلی (معلوم): در جمله اصلی، «فاعل» انجام دهنده کار هست. اینجا فاعل، یه ضمیر مبهمه که میفهمیم منظور «خدا» یا «نیروی آفرینش» هست.
* جمله مجهول: تو جمله مجهول، «نهاد» (در اینجا «هر چه از نفایس خزاین غیب بود») مهمتر از فاعله و به جای اول جمله میاد. دیگه فاعل رو نمیگیم یا اگه بگیم، با حرف اضافه «به وسیله» یا «توسط» میاد.
پس:
* عبارت مجهول میشه: «هر چه از نفایس خزاین غیب بود»
* فعل مجهول میشه: «دَفین شد» (چون فعل اصلی «دَفین کردند» ماضی و جمع بود)
* متمم همینه که بود: «جمله در آب و گل، در آدم»
نکته:
* فعل «دَفین کردن» یعنی «پنهان کردن» یا «به ودیعه گذاشتن».