sayna_Rigi

نگارش هشتم. درس 1 نگارش هشتم

برام بر اساس این نوشته ها که نوشتم برام یک داستان بنویسید🙏🥺❤️ معرکه میدم

جواب ها

جواب معرکه

butterfly

نگارش هشتم

در سرزمینی که سال‌هاست در تاریکی مطلق فرو رفته، مردمان زندگی می‌کنند. پیرمردها و پیرزن‌ها خاطرهٔ مبهمی از روزگاری که خورشید می‌تابید را هنوز دارند. اما به دلیل اینکه هیچ‌کس حرفشان را باور نمی‌کند، در خاموشی فرو رفته‌اند. در این سرزمین، چشم‌ها چیزی نمی‌بینند و هیچ صدایی شنیده نمی‌شود. تا اینکه روزی فرد ناشناسی به شهر وارد می‌شود. او سخنی نمی‌گوید، دیده نمی‌شود و هیچ معلوم نیست که آدمی است یا حیوان، زن است یا مرد، جوان است یا پیر. فقط سایه‌ای سیاه است که راه می‌رود. او تازه‌وارد با خود کیسه‌ای دارد که در آن، ستاره‌هایی است که قرن‌ها پیش مرده‌اند. او به تمام بچه‌های شهر، یک ستارهٔ خاموش هدیه می‌دهد. ستاره‌ها در دستان کودکان می‌درخشیدند، نوری مرده اما آشنا. بچه‌ها با هیجان، این هدیهٔ عجیب را در آغوش می‌فشردند. سایهٔ سیاه با لبخندی مرموز، شادی را به چشمان آن‌ها هدیه کرد. او روز بعد، بی‌صدا و همچون سایه، شهر را ترک می‌کند. شهر اکنون در تاریکیِ همان بود، اما در دستان کودکان، نوری از یاد رفته می‌درخشید. این نور، آغازگر انتظاری بود برای بازگشت نور واقعی. و اینگونه، داستان تاریکی با نوری از گذشته در هم آمیخت.

سوالات مشابه درس 1 نگارش هشتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام