جواب معرکه
سلامم
انشای تخیلی درباره ی پاییز (یا همون ذهنیی)
یک پاییزی از آن سری روزهای سحرآمیز است، هنگامی که خورشید در آسمان افقی کار میکند و شعاعهای نورش به آرامی به زمین میتکاند. باد خنک پاییزی ، برگها را از شاخهها میرباید و آنها را به رقص و شادی میاندازد.
رنگارنگی های پاییزی در هر زاویهای چشمت را مبهوت میکند. درختان با برگهای آتشین خود در تکوان خانههای خسته و کاهیده شان قرار میدهند. هر قدمی که بر میداری، برگهایی پرشور را زیر پاهایت میشکند و تو را در پشت سر میگذارد.
در هوا بوی تند و خوشایند باران به مشامت میرسد. پاییز خاطرات بهار و تابستان را بر اساس زمین میپاشد تا خشکی و وابستگی را از روحت بشوید. آسمان سراسیمهای از ابرها است که در آغوش دلت جای میگیرند و آبی شرابی را بر روی دستانت میریزند.
پاییز، فصل تغییر و تحول است. اولین نونبرهایی را مشاهده خواهی کرد که شروع دوبارهای را برای همهی ما نشان میدهد. آرزوها و آرمانهای جدید در دلت زنده میشوند، همانند شمعهایی که به رنگهای گلهای پاییزی درخشانده شدهاند.
پاییز عاشقان است. ورقهایی از عشق به گلدان روحت میبارد و شعلهی محبت را دوباره روشن میکند. آنها در گرمای تنها دستانهای همدیگر را میگیرند و در خواب عاشقانهای در آغوش یکدیگر به رقص و شادی میپردازند.
پاییز نماد بهار آینده است. این فصل، امیدی را به قلبت میبخشد و خواب عمیق زمستان را تحمل میکند. هر نفسی که عمیق میکشی، تو را به سمت روزهای درخشانِ باورپذیری میبرد.
موفق باشی....
معرکه یادت نره♡