موضوع :باران
معرکه بزن
باران منم بی قید و شرط سبب شکوه دریا ها می شوم زیبایی صخره ها و سرافرازی درختان منم من گاهی برای همدردی با ابرها و گاهی برای رفع دلتنگی دریا ها می بارم بر کوچه ها و زمین ها آوارم اندک اندک و گاهی تند می بارم زیبایی من بر حسب من است زیرا پس از باران طوفان می شوم و برای چشم زمین های خشک نور می شوم من در بهار اشک شوق به زیبایی شکوفه های گیلاس میریزم در پاییز برای تسکین دلهای سرخورده می نالم و در زمستان ها به ستوح می آیم اما ادامه میدهم این بار بیصدا و به رنگ برف زیرا آنقدر راز در سینه ام حبس کرده ام که دیگر به شکل انجماد در آمده ام من باران آری گاهی می بارم گاهی برای همدردی با درختان غم خورده گاهی هم برای تسکین دلهای سرخورده و گاهی برای پارگی بغض بی امان ابرها. آری من فقط می بارم زیرا پر از گرد و غبارم.