طبیعت
در جنگل در حال قدم زدن بودم که پایم به تخته سنگی گرفت و زمین خوردم هنگام بلد شدن چشمم به دسته ای مورچه افتاد که به سختی نایلونی را که در آن پوست پرتقال بود حمل میکردند در آن لحظه فکر کردم اگر آن مورچه های بیچاره در زمستان به سمت نایلون بروند و متوجه شوند که در آن چیز خوبی نیست چه اتفاقی میافتد آرام سرم را چرخاندم و چشمانم صحنه ای را دید که با همه وجودم ناراحت شدم دور رود خانه پر بود از زباله های زیاد و آب زلال را گل آلود کرده بود با خودم فکر کردم اگر جنگل نابود شود چه اتفاقی می افتد و از جواب آن وحشت کردم چون اگر جنگل نابود شود درختان نابود میشوند نابودی درختان یعنی نابودی زیست بوم و باعث گرم شدن زمین و نابود اکسیژن میشود و در نتیجه جانداران نابود میشوند کاش مردم میدانستند برگه ای که مچاله میکنند و کاغذی که دور میریزند از گرفتن جان طبیعت است ..
لطفا معرکه بزن