درباره ی چی باشه؟ منم انشا زیاد دارم...
مثلا درمورد انشای نماز مدرسه دارم
موضوع اینه : گاهی دلم می خواهد بعد از نماز با خدا حرف بزنم..
همچو ماهی در شب ها غوطه ورم
غم می گرید به حالم می گوید به راستی سرنوشت انسان چقدر فانیست! ابر ها می گریند و با خود می گویند چقدر این جهان برای انسان ها پر از ظلم و ستم است! اما به راستی که جهانت برای من با همه زیبایی و بدی هایش زیباست. موج هایی نه چندان ارام دریای زندگی ام را در بر گرفته اند ، اما نا شکریست که بگویم هرگز ارامشی در این دریا یافت نشده است. چه با خنده و چه گریان هرچه بود و شد گذشت. آنچه امروزه چشمانم را باری دیگر به اشتیاق داشتن وادار کرده است. تنها محبت توست که بی کران است دنیا جاودان نیست اما حیران کننده است.
هنگامی که در ناامیدی غرق شده ام، تو تنها امید منی. زمانی که در میان ازدحام و شلوغی شهر درون خود گم می شوم، تنها یار و همراهم در این لحظات تو هستی.
و یاد تو همیشه مرحمی بر روی زخم های بارها بسته شده ام است، از کودکی اموخته ام تنها حقیقتی که در زندگی وجود دارد تو هستی ، جاودانه و بی انتها. چقدر دلنشین است داشتن تو در زندگی ام. نابینایان بینا را زیاد دیده ام کسانی که چشم بصیرت خود را از دست داده اند. قدم هایشان را بر روی تیغه ای نازک بر می دارند هر لحظه امکان دارد که به دره ای ترسناک و تاریک سقوط کنند زندگیشان محکوم به سردرگمی و بی هدفیست و این چقدر دردناک است. خداوندا تو که بی نیاز از هر ترحمی و رب رحمانی، به بندگان بی پناهت پناهی ده، در دنیای ابدی در مرتبه ای بالا به بندگان خسته در کنار هم قرار ده