صفحه اصلی
دانلود برنامه
گزارش مشکل
درباره ما
معنی درس رنج هایی کشیده ام فارسی ششم
انتخاب سریع صفحه :
معنی درس رنج هایی کشیده ام فارسی ششم
معنی شعر صفحه ۷۰ فارسی ششم
معنی کلمات درس نهم فارسی ششم
هم خانواده درس نهم فارسی ششم
مخالف و متضاد درس نهم فارسی ششم
کلمات املایی درس نهم فارسی ششم
معنی فارسی ششم ابتدایی / درس نهم: رنج هایی کشیده ام که مپرس
معنی شعر صفحه ۷۰ فارسی ششم
۱- درد عشقی کشیدهام که مپرس ◈※◈ زَهرِ هجری چشیدهام که مپرس
معنی: درد و سختی که از عشق و تلخی که از دوری کشیدهام قابل بیان نیست.
معنی کلمات:
زهر: سم
هجر: دوری، جدایی
آرایه ادبی:
تشبیه: زهر هجر(هجر مانند زهر است)
۲- گشتهام در جهان و آخرِ کار ◈※◈ دلبری برگزیدهام که مپرس
معنی: تمام دنیا را جست و جو کردهام و سرانجام دلبری انتخاب کرده ام که قابل توصیف نیست.
۳- بی تو در کلبهی گدایی خویش ◈※◈ رنجهایی کشیدهام که مپرس
معنی: بدون تو و در غم دوری تو در تنهایی و خلوت فقیرانه خودم رنجهایی را تحمل کرده ام که قابل توصیف نیست.
آرایه ادبی:
تشبیه: کلبهی گدایی (گدایی به کلبه حقیر و پست تشبیه شده است)
۴- همچو حافظ، غریب در ره عشق ◈※◈ به مقامی رسیدهام که مپرس
معنی: مانند حافظ غریبانه در راه عشق به مقام و جایگاهی رسیده ام که قابل توصیف نیست.
معنی کلمات:
غریب: نا آشنا ،بیگانه
آرایه ادبی:
تشبیه ( رسیدن به مقام عرفانی مثل حافظ)
معنی کلمات درس نهم فارسی ششم
هجری: مربوط به هجرت پیغمبر(ص) از مکّه به مدینهاساسی: مهممراجعه کنندگان: برگشت کنندگان، کسانی که به جایی یا چیزی، بر میگرددتحقق: بررسی کردن، پرسیدن در مورد چیزیشمسی: سالی که بر مبنای گردش زمین به دور خورشید محاسبه شده باشدعظیمی: بزرگیطرز: شیوه، روشطب: پزشکیداروندار: همهی دارایی، مال ثروتنقل: بازگو کردن، بیان سخنصحیح: درستاز پای در آورده بود: به کنایه او را نابود کرددرگذشت: فوت کرد، مردتأخیر: عقب انداختن، درنگ کردندایره المعارف: دانش نامه ، کتابی شامل اطلاعاتی دربارهی علم، ادب، هنر و مانند آن هاصمیمی: هم دل بودن، مهربان بودنحجره: اتاق، خانه، غرفهرحلت: از این دنیا رفتن، مٌردنفراگرفتم: یادگرفتمدیوان: مجموعهی شعرها ی یک شاعر که در یک کتاب چاپ شده استتعلیم: یاد دادنرحمت الله علیها: رحمت خداوند بر آن ها باداطلاعات: خبرها، آگاهی ها، دانستنی هابه هر نحو: به هر شکلمعلومات: مجموعه دانش ها و آگاهی هازهر: سم، تلخی آزارمتون: جمع متن، نوشته هامعاصر: هم دورهی ماتکمیل: کامل کردنهجر: دوری، جداییمعتبر: با اهمیت، قابل توجّهسرشار: پٌرمفصّل ترین: گسترده ترین، مشروح ترینغریب: نا آشنا، بیگانه