نگارش هشتم -

درس 3 نگارش هشتم

متین جلالی

نگارش هشتم. درس 3 نگارش هشتم

انشا با موضوع دنیای بدون جنگ چگونه است؟ حداقل یک صفحه با بخش آغازین میانی پایانی تاج میدم

جواب ها

جواب معرکه

TSC0 Chili USB

نگارش هشتم

مقدمه¹(واقعیت این است که تاریخ جهان بیشتر از جنگ را آزموده است.) بدنه²(بنابراین نه به صلحش می توان چندان دل بست و نه از جنگ اش باید هراسید. جنگ ها مثل عضوی از خانواده ی بشریت هستند، که در خوش بینانه ترین حالت می توان آن هارا عضو شرور یک خانواده فرض کرد. اما نمی توان نابودشان کرد. جنگ ها معمولا ارتباط تنگاتنگی با وضعیت فرهنگی و اجتماعی بشر دارد؛ که حتی در این وضعیت نیز، جنگ ها به طرقِ دیگری در لایه های پنهان و آشکار وجود داشته و دارد. بشر از اولین روزهای حیات خود در روی زمین برای تامین حسِ تملک خود جنگ های زیادی را تجربه کرده است. از عصر پارینه سنگ ها که سلاح کشنده شان چوب و چماق بوده، تا دوران معاصرکه انگشت ها روی ضامن سلاح اتمی قرار گرفته است. با این توصیف واقعی است که می توان گفت عدم وجود جنگ به منزله ی صلح همیشگی در پهنه ی جهان نیست. صلحِ پاکیزه هنگامی می تواند در جهان معنای قابل دیدن داشته باشد که انسان از منافع فردی و گاهی منافع قومی – قبیله ای ناسازگار با روح صلح ،چشم پوشی نماید. صلح دوستی را می توان در جوار احترام به ارزش های خالص و ناب انسانیت فراگرفت. جنگ و صلح هیچ گاه از هم فاصله ای نداشتند. اما در صلحِ موقتی که گاه جهان را از احساس های خوب مملو می کند، معلوم می شود که با وجود دوری از جنگ است که انسان قادر به ارتباط با موجودیت و وظیفه ی خود در جهان هستی می گردد. آن چنان که در ذات جنگ نیز، از هم گسیختگی روح و روان و پریشانی وجود دارد. در مورد معنی صلح نگرش های متفاوتی و جود دارد. بعضی آن را به دارویی مُسکن برای بیمار لاعلاج تشبیه می کنند. زیرا می دانند بیماری جنگ هرگز خوب شدنی نیست. اگر جنگ را به مثال آدمی فرض کنیم، از زبان او خواهیم شنید که او هم همواره نگران نابرابری هایی است که وجود دارد. تا زمانی هم که نابرابری ها، ظلم ، زیاده خواهی و قدرت طلبی وجود دارد، دروازه های جهان همچنان بر پاشنه ی جنگ می چرخد. تلخ ترین واقعیتی که در مورد جنگ وصلح می توان اشاره کرد،این است: گاهی کسانی بیانیه های صلح را تدوین می نمایند که خوی جنگ افروزی دارند. آن ها در حالی برای صلح هاله ای مقدس می سازند که در انبارهای تسلیحاتی شان هزاران سلاح برای کشتار مردم سرزمین های دیگر فراهم آورده اند. بنابراین شاید ساده ترین تعریف برای صلح پایدار و دوری از جنگ های ادواری این باشد که: دولت ها و به تبع آن جوامع بشری، یک بار و برای همیشه چراغ های قرمز را خاموش کنند. به انسان و هدف انسان بر روی این کره ی خاکی توجه نمایند.)² نتیجه³(انسانِ جنگ، انسان همیشه خسته است و تنها با صلح است که می توان زندگی کرد و دوست داشت.)³ تو رو خدا تاج بده ۱۰ تا به همه جواب دادم ۲ تاج تا بم دادن بم بده لطفا

mohadeseh ......

نگارش هشتم

...........

جواب معرکه

فرشته کوچولو

نگارش هشتم

جنگ همیشه بلای جان تمدن بوده است: این بلا می‌تواند کار انسان را یکسره کند و اگر دست به کاری نزنیم خیلی زود چنین خواهد شد. همواره بر شمار کسانی که این نکته را درمی‌یابند بیش از پیش افزوده می‌شود، اما در همان حال بسیاری نیز می‌اندیشند که از دستشان کاری برنمی‌آید و گرفتار پنجهٔ نیروهایی بس قوی هستند و علم اکنون نیروی ویرانگر مهیبی شده که هیچ چیز جلودارش نیست. ولی، نفس شناخت خطر شاید بتواند در طول زمان آن را از میان بردارد. در سال‌های اخیر،‌ با آگاهی از قدرت مخرب بمب هیدروژنی و پرتاب ماهواره‌ها به فضا که نشان داد برای موشک‌های امروزی از نظر برد محدودیتی وجود ندارد، حتی فرماندهان نظامی و رهبران سیاسی نیز رفته‌رفته درک می‌کنند که به مرحله‌ای بحرانی پا گذاشته‌ایم. دفاع، به معنای متداول کلمه،‌ مفهوم خود را از دست داده است. هرگونه واکنش در برابر نابودی هر یک از طرفین، به نابودی طرف دیگر و سرانجام تمام بی‌طرف‌ها منجر می‌شود. سیاست بر هم انباشتن بمب‌های بیش از پیش ویرانگر و افزایش پایگاه‌های پرتاب موشک، دیگر نمی‌تواند راه‌حل مسئله باشد؛ حتی پشتیبانان آن هم واقعاً اعتقادی به این سیاست ندارند ولی چون راه دیگری به فکرشان خطور نمی‌کند، همین راه را دنبال می‌کنند. مردمان جهان هم رفته‌رفته این را درک می‌کنند و درمی‌یابند که باید چارهٔ دیگری جست تا بتوان از منطق جنگ بیش از پیش ویرانگر راهی به سوی صلح سازنده گشود. از قضا همان پیشرفت‌های علمی که امکان چنین ویرانی مطلقی را پدید آورده‌اند، می‌توانند در صورتی که درست به کار گرفته شوند، وضع اقتصادی تبار انسان را دگرگون کنند. این وضع بی‌شک نیاز به دگرگونی دارد و هر چه زودتر بهتر. زخم دردناک جهان امروز، شکاف وسیع و فزایندهٔ میان سطح زندگی دولتمندان و تهیدستان، آن اندکان و این بسیاران است. بعضی کشورهای ممتاز هستند که به زمین و منابع فراوان دسترسی دارند و به همین لحاظ از تمام ثمرات علم و فن بهره‌ور می‌شوند. در این کشورها، نه تنها دولتمندان که بخش درخور توجهی از مردم بهتر از مرفه‌ترین مردمان در تاریخ جهان زندگی می‌کنند. در این میان سه‌چهارم جهان در شرایط تحمل‌ناپذیر نیمه‌گرسنگی، بیماری و نادانی ناگزیر به سر می‌برند. از این گذشته، فشار انبوه جمعیت متکی بر کشاورزی ابتدایی، که نیازهای ممالک صنعتی به شیوه‌های گوناگون در آن مداخله می‌کند، به طرزی پیگیر سطح معیشت آنان را کاهش می‌دهد و این وضع ممکن است ظرف چند دههٔ آینده مصیبت‌آفرین شود و موجب بازگشت به روزگاران قحطی و بیماری‌های مرگ‌زا گردد. ولی من امیدوارم در این کتاب نشان دهم که وقوع هیچ‌یک از این‌ها ضروری نیست. ما نیازی به جنگ و نیازی به گرسنگی نداریم. بالا بردن سطح زندگی تمام جهانیان، در ظرف یک نسل، و رساندن آن به مرتبهٔ زندگی مردمان کشورهای ممتاز امروزین، نه تنها ممکن که عملی هم هست. اکنون که فلاکت بشر سده‌ها و در واقع هزاره‌ها دوام آورده، این گفته ممکن است ادعایی گزاف به شمار آید، ولی امیدوارم بتوانم بر اساس حقایق روشن و فقط به یک شرط که در عنوان کتابم (جهان بدون جنگ) نیز گنجانده‌ام، یعنی پرهیز از جنگ درستی سخن خود را ثابت کنم. نه تنها هیچ جنگی نباید در میان باشد، بلکه برای جلوگیری از وضع کنونی، تدارک دائمی جنگ و تهدیدات جنگ نیز باید دست به کاری زد، زیرا این وضعیت منابع انسانی و عقل انسانی را به هدر می‌دهد و راهبند تکامل علم و کاربست سودمند آن می‌شود.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت