جواب معرکه
من سطل آشغال کلاس هستم، یک جعبهی فلزی خاکستری که در گوشهای از کلاس، آرام و بیصدا، زندگیام را سپری میکنم. از صبح تا عصر شاهد رقص کاغذها و مدادها روی زمینم هستم. هر کدام به نوبت با افتخار وارد من میشوند و در نهایت به یک توده بینظم و خاکستری تبدیل میگردند.
من مانند یک گورستان کوچک هستم، مملو از بقایای زندگی دانشآموزان. هر کاغذ مثل یک نامه مُهرشده به من میرسد و رازهای بیپایان خودش را در خود نهان میکند.
گاهی محتوای من با خشم و ناامیدی دانشآموزان پر میشود. کاغذ های پاره شده و مچاله شده ، مانند فریاد خشم آنها بر روی من میافتند.
اما در عین حال ، گاهی من نیز شاهد مُهر خلاقیت دانشآموزان هستم. کاغذهای رنگارنگ و طرحهای زیبا ، مانند پرهای طاووس، بر روی من مینشینند.
با گذشت هر روز ، من بیشتر به یک کتاب مُهر شده شبیه میشوم. هر کاغذ ، یک صفحه از این کتاب است
تاجا