انشا درباره اینکه من همراه خانواده به جنگل رفته ام و در آن جنگل خانواده خود را گم میکنم باید درباره ترس و وحشت هایم در جنگل انشا بنوسینم لطفا کمکم کنین

سلام میتونید از حس شنوایی خودتون بهره بگیرید، مثلا صدا های هولناک در طول شب و صدای پرندگان و حیوانات در طول روز. - درحالی که از سرما میلرزیدم، روی کنده درختی نشستم نگاهی به اطراف انداختم و اشک هایم روی گونه هایم ریخت، شب تاریک تاریک بود و من قادر به شناختن راه رهایی از جنگل نبودم، تمام تنم میلرزید اما این‌بار از وحشت نه از سرما، سرم را روی پا هایم قرار دادم و از خستگی پلک هایم روی هم افتاد... میتونید داستان رو خیلی بزرگ کنید زیاد دربارش توضیح بدید و به جزئیات خاص توجه کنید ( اما جزئیات ریز نه ) این به سلیقه خودتونه که شخصیت داستان خودش بتونه از جنگل به بیرون بره و یا اینکه کسی اون رو پیدا کنه. امیدوارم که به دردت بخوره