آرزو افشار

فارسی هفتم. درس 2 فارسی هفتم

انشا در مورد شب پر ستاره خیلی سرعتی

جواب ها

زهرا

فارسی هفتم

مقدمه: شب، این نعمت بزرگی که هیچکس قدرش را نمی‌داند. وقتی خاموشی فرا می‌رسد آرامش درون به اوج رسیده و می‌توان به عظمت بزرگی آسمان پی برد. آسمانی که در روز زیر سلطه آفتاب درخشان است و حرفی برای گفتن ندارد. بدنه: تابستان بود و طبق روال هر شب رختخوابم را در حیات پهن کردم. سرم روی بالش و چشمانم به آسمان بود. آسمان صافی که گویی به هزاران لامپ چراغانی شده بود. آن شب تازه به عظمت پروردگار پی بردم. خدایی که هر لحظه در کنار ماست و ما از وجود آن بی‌خبریم. کافی دقیقه‌ای ما را به خودمان واگذارد. عجیب درخشان و بی نظیر بودند. با دستم هر ستاره‌ای رو به ستاره دیگر وصل می‌کردم و تصویری جذاب برای خودم ترسیم می‌کردم. در مورد مسیریابی از طریق ستارگان مطالبی را خوانده بودم، ولی تا به حال اینگونه غرق در آسمان شب نشده بوده بود. انگار تازه امشب دری از در‌های دنیا به رویم باز شده بود. تصمیم گرفتم از فردا مطالعه بیشتری در مورد آسمان شب و ستارگان داشته باشم. این همه شگفتی برایم وصف ناپذیر بود. دلم می‌خواست همین الان بال در می‌آوردم و تا بی نهایت پرواز می‌کردم. روی هر ستاره می‌نشستم و به دیگری چشمک می‌زدم. مادرم همیشه این آیه را برایم می‌خواند، ولی تا به حال به مفهوم آن دقت نکرده بودم. فتبارک الله احسن الخالقین نتیجه گیری: به هر جای هستی که نگاه کنی می‌توانی به وجود خالق هستی پی ببری. خالقی که بی هدف ما را خلق نکرده است.
):.......:(

فارسی هفتم

شب یکی از بزرگترین نعمت‌های خداوند به انسان است موقعی که همه به خواب می‌روند ماه بیدار می‌شود اما کسی از زیبایی این شب خبر نداره وقتی همه به خواب میرن ستاره‌ها بیدار و به روشن کردن شهر می‌پردازند و ما هم یکی از روشن کننده گان این شهر زیبا است روزی یک دختر تصمیم می‌گیره که از زیبایی شب دیدن کند وقتی همه به خواب می‌روند به داخل حیات خود می‌رود و روی صندلیش می‌نشیند قتی دقت می‌کند می‌بیند که خدا چقدر زیبایی آفریده چه ستاره‌های پرنوری چه ماه زیبایی و به فکر فرو می‌رود به فکر تمامی مخلوقات خدا به زیبایی مخلوقات خدا با خود می‌ اندیشید که ما چقدر باید شکرگزار این همه نعمت باشیم و به این فکر فرو رفت که چرا وقتی ما خوابیم این نعمت زیبای شب بیدار می‌شود چرا ستاره‌ها فقط توی شب نور دارند چرا ماه در روز نیست وقتی فکر می‌کرد به این فکر افتاد که روز باید روشن باشد و شب تاریک به این علت ما در شب می‌آید ولی به این فکر کرد که چرا ستاره‌ها در روز نیستند وقتی کمی اندیشید و پس از کمی مطالعه فهمید که ستاره‌ها در روز هم هستند ولی چون خورشید خیلی پرنور است ستاره‌ها نمایان نمی‌شوند
شبِ پرستاره یکی از زیباترین لحظه‌های طبیعت است که آرامش را به دل انسان می‌نشاند. وقتی آسمان تاریک می‌شود، ستاره‌ها مثل چراغ‌های کوچک درخشیدن می‌کنند. باد خنک شب آرام از میان برگ‌ها عبور می‌کند و صدای طبیعت شنیده می‌شود. اگر کمی به آسمان نگاه کنیم، احساس می‌کنیم ستاره‌ها با ما حرف می‌زنند. در دل این سکوت زیبا، آدم می‌تواند به آرزوهایش فکر کند. ماه نقره‌ای هم در آسمان می‌تابد و همه چیز را روشن‌تر می‌کند. شبِ پرستاره به ما یاد می‌دهد که حتی در تاریکی هم نور وجود دارد. انگار آسمان هر ستاره را مثل دانه‌های الماس در دل خود نگه داشته است. در چنین شبی، دل آدم آرام می‌شود و حس خوبی پیدا می‌کند. شبِ پرستاره همیشه در ذهن من لحظه‌ای پر از زیبایی و آرامش می‌ماند. معرکه یادت نره.
𝓜𝓪𝓱𝓽𝓪𝓫

فارسی هفتم

شب آرام آرام روی زمین می‌لغزد و همه‌چیز را در سکوتی عمیق فرو می‌برد. من در حیاط می‌ایستم و سرم را بالا می‌گیرم. آسمان آن‌قدر وسیع است که حس می‌کنم اگر یک قدم جلوتر بروم، می‌توانم در دلش فرو بیفتم. ستاره‌ها مثل چراغ‌های کوچک و دور، روی تاریکی پاشیده شده‌اند؛ آن‌قدر زیاد که انگار کسی مشت مشت نور برداشته و روی آسمان ریخته است. باد خنکی از کنارم می‌گذرد و بوی شب را با خودش می‌آورد؛ بویی که همیشه مرا آرام می‌کند. در دل این سکوت، ستاره‌ها انگار با هم حرف می‌زنند. یکی آرام می‌درخشد، دیگری تند چشمک می‌زند، و سومی انگار از دور برایم دست تکان می‌دهد. حس می‌کنم هر ستاره یک راز دارد؛ رازی که فقط وقتی به اندازه کافی آرام باشم، می‌توانم صدایش را بشنوم. آسمان پرستاره برایم مثل یک نقشه است؛ نقشه‌ای که راه‌های نرفته‌ام را نشان می‌دهد. هر نقطه نورانی، یک آرزوست، یک مسیر، یک امید. وقتی به آن‌ها نگاه می‌کنم، دلم روشن می‌شود؛ انگار کسی از بالا می‌گوید: «ببین، هنوز چیزهای زیادی برای دیدن هست.» در آن لحظه، دنیا کوچک می‌شود و من و آسمان تنها می‌مانیم. ستاره‌ها مثل دوستانی هستند که هیچ‌وقت خسته نمی‌شوند، هیچ‌وقت نمی‌روند و همیشه همان‌جا می‌درخشند. شاید به همین خاطر است که شب‌های پرستاره، زیباترین لحظه‌های زندگی من‌اند؛ لحظه‌هایی که یادم می‌اندازند حتی در تاریکی هم می‌شود نور داشت. ---

سوالات مشابه درس 2 فارسی هفتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام