نگارش هشتم -

درس 1 نگارش هشتم

fatemeh ‌.

نگارش هشتم. درس 1 نگارش هشتم

نگارش صفحه ی ۴۲ آن چه در مدرسه میبینیم

جواب ها

جواب معرکه

ساعت 3 بعدظهر بود. روی تختم نشسته بودم و یک دفعه صدای جیغ مادرم بلند شد از اتاقتم بیرون رفتم و دیدم که مادرم دنبال موش میدود و جیغ میزند و یک دفعه مادرم دنبال موش بود فکر میکرد که موش از خانه بیرون رفته و اومد پیش من نشست و در حالی که داشت برنامه میدید یک دفعه من دیدم که موش از کنار در خانه وارد شد و رفت توی اتاق من و من هم جیغ زدم و دویدم که در اتاقتم را ببندم و من داشتم دنبال موش میدویدم که اصلا مادرم نمیدانست که موش دوباره اومده خانه و اصلا به این موضوع اهمیتی نمی داد و شاید نمی دانست .بعد از چند دقیقه ای که پدرم به خونه آمد وبه مادرم گفت چه خبر است مادرم که درحال توضیح دادن به پدرم بود یک دفعه موش به آشپزخانه رفت و مادرم جیغ زد و به پدرم گفت که موش را بگیرد و پدرم که داشت سعی می کرد ک موش را بگیرد یک دفعه موش از کنار پای پدرم رد شد و به اتاق برادرم رفت و پدرم دوید ک موش را بگیرد و یک دفعه مرا صدا زد و گفت بیا در اتاق را ببند منم رفتم و در اتاق را بستم بعد از چند دقیقه ک پدرم از اتاق بیرون اومد موش را کشته بود و خلاصه ما یک همسایه داریم ک خیلی خیلی از موش میترسد و من هم رفتم اون موشی که پدرم کشته بود را جلوی در آنها انداختم و وقتی ک همسایه میخواست از در بیرون بیاید یک دفعه موش را دید و اون هم مثل مادرم جیغ کشید منو داداشم داشتیم بهش میخندیدیم و مادرم مرا صدا زد گفت بیا کمکم کن که تمام ظرف های آشپز خانه را بشوریم خلاصه امروز هر چقدر خندیدم مادرم از من تا نصف شب کار کشید و خواستم به رختخوابم بروم اما جون نداشتم و دیگر توبه کردم به مادرم یا همسایه نخندم. اینو دارم خوب بود تاج بده💙

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت