تصویر شماره دو
روزی روزگاری به یک منطقهٔ کوهستانی سفر کردیم.درحال سفر کردن بودیم که ناگهان چشمم به یک روستای زیبا افتاد،تصمیم گرفتیم به آن روستا سفر کنیم،ما همگی به آن روستا رفتیم.
روستای جالب و دیدنی بود!ورودی روستا دارای یک در بزرگی بود که اهالی روستا از آنجا رفت و آمد میکردند.دودی از خانه های روستاییان بیرون می آمد که معلوم بود تنور را روشن کرده اند که نان خوشمزه بپزند.
جالب بود که یک نردبان بزرگی هم جهت بالا رفتن به پشت بام وجود داشت که از آن استفاده میکردند . پشت بام بعضی از خانه ها به شکل گنبدی بود و بعضی هم شیوانی بود و از همه مهمتر در و پنجره های ساختمان به یک طرف نمایان بود و معلوم بود که پنجره ها به طرف تابش خورشید قرار گرفته و تعدادی هم درخت زیبا وجود داشت که به علت سرما به خواب زمستانی رفته بودند.
مهمان نوازی،صاف و یکدل بودن روستاییان که حتی اگر چشمات را نیز ببندی میتوانی حسش کنی و با قلبت لمس کنی،من زمستانی ام و زمستان را با همه شکوه و ابهت و زیبایی های پنهانی که دارد میستایم.