جواب معرکه
در یک روز برفی و سرد زمستانی، مدرسه برای تعطیلی تعطیل شده بود و کودکان شاد و پرانرژی به خیابانها بیرون آمده بودند. برف تازهای که شب گذشته بر فراز زمین فرا ریخته بود، هنوز هم بر روی خیابانها بود و به همه چیز رنگ و بویی جدید و زیبا میبخشید.
کودکان با لباسهای گرم و رویاییشان به خیابانها پا گذاشتند و با جوش و هیجان برف را پرتاب میکردند. برفهای سفید و نرم کوچکها روی قلههای کوچک بر پرتاب میشدند و هوا را به زیبایی پر میکردند.
کودکان با لباسهای شاد و رنگارنگشان به هم دست داده و در خیابانها میدویدند و با داد و فریاد و خندههای بلند، از زمستان شادی میکردند. همه جا پر از شادی و انرژی بود و هیچ کس نمیتوانست از این زیبایی و شادمانی غافل بماند.
این روز برفی و تعطیلی مدرسه، یک روز زیبا و شاد بود که همه را به خود جذب کرده بود. همه احساس میکردند که در یک دنیای جادویی قرار گرفتهاند و همه چیز در اطرافشان به نور و شادی پوشیده شده است.