لُقْمَانُ الْحَکِیمُ کَانَ رَجُلًا حَکِیمًا،
معنی: لقمان حکیم مردی حکیم بود
ذُکِرَ فِی الْقُرْآنِ وَ قَدْ عَاصَرَ نَبِیَّ اللهِ دَاوُودَ وَ عُرِفَ بِالْحِکْمَهِ.
معنی: در قرآن به نام او اشاره شده و همعصرِ پیامبر خدا داوود بوده و به حکمت مشهور بود.
وَصَایَا لُقْمَانَ هِیَ إِحْدَى الْقِصَصِ الْقُرْآنِیَّهِ الَّتِی تُشِیرُ إِلَى الْحِکْمَهِ الَّتِی وَهَبَهَا اللهُ إِیَّاهُ،
معنی: وصایای لقمان یکی از داستانهای قرآنی است که به حکمتی که خداوند به او عطا کرده بود، اشاره دارد:
﴿وَ لَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَهَ﴾
معنی: «و به راستی ما به لقمان حکمت دادیم».
وَ تُعَدُّ حِکْمَتُهُ مِنْ أَعْظَمِ الْحِکَمِ وَ الْمَوَاعِظِ،
معنی: حکمت و اندرزهای او از بزرگترین حکمتها و موعظهها به شمار میرود.
وَ حَسَبَ کُتُبِ التَّفْسِیرِ أَنَّ لُقْمَانَ کَانَ عَبْدًا حَبَشِیًّا وَ قِیلَ أَنَّهُ کَانَ رَاعِیًا، وَلَکِنَّ اللهَ تَعَالَى مَنَّ عَلَیْهِ بِالْحِکْمَهِ.
معنی: بر اساس کتب تفسیر، لقمان بندهای حبشی بود و گفته شده که چوپان بوده است، اما خداوند متعال بر او با حکمت منت نهاد.
اشْتَهَرَ لُقْمَانُ بِوَصَایَاهُ الَّتِی أَوْصَاهَا لِابْنِهِ؛ أَهَمُّ هَذِهِ الْوَصَایَا قَوْلُهُ لِابْنِهِ:
معنی: لقمان به خاطر وصیتهایی که به پسرش کرد، مشهور شد. مهمترین این وصایا، سخن او به پسرش است:
﴿وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ﴾.
معنی: و هنگامی که لقمان به پسرش، در حالی که به او اندرز میداد، گفت: ای پسر من، شرک نیاور به خدا، که شرک ستمی بزرگ است.
ثُمَّ قَالَ لَهُ: ﴿یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاهَ﴾.
معنی: سپس به او گفت: «ای پسرک من، نماز را برپا دار».
وَ مِنْ وَصَایَاهُ الْقَیِّمَهِ أَیْضًا قَوْلُهُ لِوَلَدِهِ: ﴿وَ لَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ﴾، وَ مَعْنَاهُ أَنْ لَا تَتَکَبَّرَ عَلَى النَّاسِ، وَمِنْ وَصَایَاهُ کَذَلِکَ: ﴿وَ لَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ﴾، یَنْهَاهُ عَنِ التَّبَخْتُرِ فِی الْمِشْیَهِ.
معنی: و از دیگر وصایای ارزشمند او به فرزندش این سخن است: «و روی خود را از مردم (به تکبر) بر مگردان»، و معنایش این است که بر مردم تکبر نورز. و همچنین از وصایای او این است: «و در زمین با خودپسندی و تکبر راه مرو، که خدا هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد»، او را از با تبختر راه رفتن نهی میکند.
ثُمَّ قَالَ لَهُ: ﴿وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ﴾ یَعْنِی إِذَا تَکَلَّمْتَ لَا تَرْفَعْ صَوْتَکَ؛
معنی: سپس به او گفت: «و صدایت را پایین بیاور»، یعنی وقتی سخن میگویی صدایت را بلند نکن.
فَإِنَّ مِنْ أَرْفَعِ الْأَصْوَاتِ وَ أَنْکَرِهَا لَصَوْتُ الْحَمِیرِ. کَمَا أَوْصَى وَلَدَهُ بِتَقْوَى اللهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى، وَ تَجَنُّبِ الْکَذِبِ وَ الْأَکْلِ عَلَى شِبَعٍ.
معنی: زیرا بلندترین و ناپسندترین صداها، صدای خران است. همچنین فرزندش را به تقوای خداوند سبحان و تعالی، و دوری از دروغ و خوردن در حالت سیری سفارش کرد.
فَهَذَا مِمَّا ذَکَرَهُ اللهُ عَنْ لُقْمَانَ فِی الْقُرْآنِ مِنَ الْحِکَمِ وَ الْوَصَایَا النَّافِعَهِ.
معنی: اینها بخشی از حکمتها و وصایای سودمندی است که خداوند در قرآن از زبان لقمان بیان کرده است.