سلامم
خب ببین
وقتی صفویان تازه به قدرت رسیدن و اوایل تاسیس حکومتشون بود، ایران حکومت واحد یا مشخص یا قدرتمندی نداشته و باعث تفرقه و تجزیه شده که همون زمان حاکمان بخش های مختلفی از ایران با هم در جنگ بودن و به خاطر همین امنیت و آرامش شهر ها و روستا ها از بین رفته بود و در نتیجه امور کشور مختل شده بود
همزمان با این اتفاقاتی که داخل ایران افتاده بود،امپراتوری عثمانی با حمله های پی در پی به سرزمین های مجاور یا همسایه خودش، قلمروشون رو گسترش میداده (ازبک ها از شرق، یا خراسان و عثمانی از غرب به ایران حمله میکرده )
حالا شاه های صفوی
اولی، شیخ صفی الدین اردبیلی بوده که بیشتر نقش آغاز این حکومت رو داشته تا گسترشش
فرزندانش برای گسترش مذهب شیعه تلاش میکردن (اینم بگم که خانقاه شیخ صفی مورد توجه مردم و حاکمان محلی قرار گرفته بود)
نتیجه تلاش فرزندانش شد طرفدارای زیاد برای مذهب شیعه که مهمترین طرفدار خاندان شیخ صفی شدن، ایل ها که معروف به قِزِلباش هستن
بعد از شیخ صفی
یکی از نوادگان به نام اسماعیل صفوی
(خیلی خلاصه بگم)
به کمک همون قِزِلباش ها حکومت های محلی در شمال غرب و شکست داد و به تبریز مسلط شد و خودشو شاه ایران میدونست، بعد از تاج گذاری مذهب شیعه رو مذهب رسمی کشور اعلام کرد
حاکمان بخش های مختلف ایران و از میان برداشت، با شکست ازبک ها(که از خراسان و شرق حمله داشتن ) به خراسان و سراسر ایران مسلط شد، کشور رو یکپارچه و نیرومند کرد (جوری که به حدود قلمرو دوره ساسانیان رسید)
بعد از اون همه اقوام ایرانی رو زیر حاکمیت خودش درآورد که باعث اتحاد بیشتر ایرانیان شد
چون عثمانی به خاطر سلسله قدرتمند ما ناخشنود بود در چالدران با سپاه عظیمی به ایران حمله کرد (تعریف جنگ چالدران، چالدران در نزدیکی خوی امروزی) که ایران با اینکه تمام شجاعتشون رو نشون دادن اما عثمانی با سلاح ها و تفنگ و توپ بر ایران پیروز شدن و تبریز و اشغال کردن اما به خاطر مقاومت مردم وادار به عقب نشینی شد
بعد اسماعیل، تهماسب شاه ایران شد و پایتخت و از تبریز به قزوین انتقال داد چون تبریز همش مورد هجوم عثمانی ها بود(تهماسب پسر شاه اسماعیل بود)
بعد از اون شاه های دیگهای بودن و بعد می رسیم به شاه عباس اول(پنجمین شاه صفوی) که حکومت و تو اوج قدرت رسوند
ازبک و عثمانی رو شکست داد و تا پشت مرز ایران راند
و باز هم پایتخت تغییر کرد، از قزوین به اصفهان، چرا؟ چون در مرکز ایران بود برای آبادانی اون بسیار تلاش کرد
و اینجا می رسیم به سقوط صفوی
اینجوری بگم که بعد از شاه عباس اول، مرگ شاه عباس،، چهار پادشاه دیگه اومدن که اصلا لیاقت و توانایی کشور داری و نداشتن
(سیاست کشتن و کور کردن شاهزادگان و جلوگیری از حکومت آتنا بر ولایتشون باعث شد تا شیوه کشور داری رو یاد نگیرن ) در نتیجه بعد از شاه عباس اول سلسله صفوی از داشتن پادشاه توانمندی محروم شد و خیلی خلاصه بگم امور کشور مختل شد که اون آخرین شاه، سلطان حسین صفوی بود که گروهی از افغان ها به اصفهان حرکت کردن (در قندهار سر به شورش برداشتن) که نتونست مقابلشون بايسته و ناچارا تسلیم شد و محمود افغان به پایخت (که اصفهان بود) و بخش هایی از ایران مسلط شدن
ببین درس زیاده تقصیر من نیست)) :
میخوای بقیشو بگم؟