نگارش یازدهم -

درس اول نگارش یازدهم

زهرا جواهری

نگارش یازدهم. درس اول نگارش یازدهم

خواهش اگ میشه ی داستان درمور راه کج ب منزل نمی رسد رو برام بفرستین فردا با باید ببرم زودتر باشه ممنون میشم

جواب ها

♡Farzaneh♡ D...i

نگارش یازدهم

غلام درمانده شده بود..با آن اوضاع خرابش تابه حال نان حرام بر سفره نبرده بود..با شرم گفت :(ای شیخ تو را به جان عزیزانت قسم من نمی توانم نان حرام برای یتیمکانم ببرم بیا توهم بگذر از این مال...) شیخ نگاهی جان گدازانه به او انداخت و با لحنی سرد ومحکم گفت:( کثیف خاک بر سر تو از تجارت چه میفهمی حرف مفت نزن گمشو برو کارت را انجام بده ..احمق)غلام لحظه ای تردید کرد ولی نتوانست او حرام خور نبود وصد در صد کم فروشی دستکار ترازو ها خود خود حرام بود...سر بلند کردو گفت نه شیخ بارت کج است وبه منزل نمی رسد من حرام خور نیستم..دست شیخ که شلاق را لمس کرد جان غلام مثل سنگ شد .بعد از شلاق غلام را به بیرون پرت کردند.غلام جایی دیگر مشغول کار شدوپول هایش رابه پای کودکانش ریخت..بعد از سالیان سال کودکان غلام هریک در حرفه ای شهر شدند وماهر وعصای دست غلام وهمه نردم به نیکی اورا یاد میکردند.حال دگر از شیخ خبری نبود ویک آتش سوزی مبهم ترین تقطه نابودی شیخ بود...

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت