جواب معرکه
هوای بارانی، به دلنشینی خاصی که دارد، همه جا را با لطافت خود نوازش میکند. وقتی باران شروع به باریدن میکند، بویی از خاک و گیاهان در فضا پخش میشود که روح را تازه میکند. در چنین روزهایی، معلم ریاضی ما، با آن صدای آرام و دلنشینش، ما را به دنیای اعداد و معادلات میبرد.
معلم ما، که همواره با سنجاقکهای رنگارنگ و گربهای سفید رنگ که در حیاط مدرسه پرسه میزند، خود را شناخته است، به نظر میرسد تمامی دنیا در دستان اوست. گربه سفید رنگ، که با موهای نرم و پشمالویش در کنار پنجره نشسته و به بارش باران خیره شده، گاهی اوقات توجه ما را به خود جلب میکند. او به مانند یک دوست وفادار در روزهای بارانی، همراه ماست.
در این روزهای خاص، ما نیز همچون گربه سفید، در فکر و خیال غرق میشویم. موهای پریشانمان به نشانهی بازی با باد و باران به سمت آسمان بلند شدهاند و گویی از دل طبیعت استقبال میکنند. به یاد دارم که معلممان در چنین روزهایی، با ذکر مثالهای جالب از زندگی واقعی، درس ریاضی را جذاب و شیرین میسازد. با هر معادله و فرمولی که حل میکنیم، همچون قطرات باران، اطلاعات جدیدی به دنیایمان افزوده میشود.
و اینگونه است که در هوای بارانی، علم و طبیعت به هم میآمیزند و یادگیری به یک سفر دلانگیز تبدیل میشود.