نگارش هشتم-

درس 4 نگارش هشتم

zeinab

نگارش هشتم. درس 4 نگارش هشتم

بچه ها در مورد این تصور یک انشا بنویسین معرکه میدم فقط از تو گوگل نباشه

جواب ها

روزی روزگاری دو دوست تصمیم می‌گیرند به گردشی بروم که دوست اولی که اسمیش کیان بود رو به دوست دومی کرد گفت بیا برویم جنگل دوست دومی گفت باشه بیا برویم دو دوست راه افتادم تا به جنگل رسیدم داشتن با هم حرف می‌زدم که رسیدن و رود بزرگ که پایین می‌افتادن غرق می‌شدن که ناگهان دوست دومی پاش لیز خورد و افتاد توی رود دوست اولی نمی‌دونست چیکار کنه که ناگهان به فکرش رسید که برود دنبال یک طناب که دوست دومیش رو نجات بده دوست اولی دوستش رو نجات داد

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت