پاییز =
دفترچه خاطرات بهار را ورق میزنم ...بهاری که عاشق شده است .. شنیدنیست نه ؟ پاییز همان بهاریست که عاشق شده است .یک روز لباس رنگی رنگی ب تن میکند و به همه جا رنگ و لعاب میدهد .... یک روز دلش میگیرد و هوا را سیاه و سفید میکند و برگ هارا پریشان در خیابان ها ولو میکند
یک روز مست است و بادی به پا میکنه که همه را مدهوش خود میکند ..... یک روز هم ان قدر غمگین است ک از شدت اشک همه جا را سیل بر میدارد . با قطره های بارانش بر سر عاشقان دست میکشد و به اصطلاح هوایشان را دو نفره میکند . از سردی هوا مشخص است که تکلیفش با خودش معلوم نیس دوس دارد زود تر زمستان شود و لباس عروس سفیدش را به تن کند ....
پاییز یک شعر است یک شعر بیمانند
زیباتر و بهتر از آنچه میخوانند
پاییز، تصویری رؤیایی و زیباست
مانند افسون است مانند یک رؤیاست
با برگ میرقصد با باد میخندد
در بازیاش با برگ او چشم میبندد
تا میشود پنهان برگ از نگاه او
پاییز میگردد دنبال او، هر سو
هرچند در بازی هر سال، بازندهست
بسیار خوشحال است روی لبش خندهست
مانند یک کودک خوب و دل انگیز است
یا بهتر از اینها: پاییز، پاییز است