روزی در یک روستای کوهستانی دور افتاده، یک پیرمرد خردهفروش قهوه عربی با دستگاه قهوهساز قدیمیاش داشت به فروش میرساند. او به اطرافیانش میگفت: 'کوه به کوه نمیرسد، اما آدم به آدم میرسد. قهوه خوشمزه مرا تست کنید!'
پیرمرد این عبارت را با خود میبرد و هر روز آن را تکرار میکند. اما عدهای از افراد از او میپرسیدند که این جمله چه معنی دارد. پیرمرد با شادمانی و صبر پاسخ میداد: 'اگر بخواهید شخصی را به چیزی عمیق و زیبا پیوند دهید، لازم است که توانایی ارتباط و همصحبتی داشته باشید. همه ما در دنیا، کوهها و ایالتهای مختلفی هستیم، اما با صحبت کردن و ابراز محبت و بخشش میتوانیم ارتباطی قوی برقرار کنیم و به یکدیگر نزدیک شویم.'
پیرمرد با هر کسی که به دهانه کوچک ایستاده بود به گفتگو میپرداخت و از زندگیاش و تجربیاتش در سراسر دهکده میگفت. او میتوانست اطرافیان خود را به دنیای خودش متصل کند، همچنین برخی از افراد نیز به او خداحافظی میکردند و با خاطره خرید قهوه از او برگشت میکردند.
سالها بعد، پسری جوان به روستا بازگشت. او از بابا و مادرش در مورد پیرمرد قهوهفروش خبر دیده بود. او برای ملاقات با او علاقه زیادی داشت. پسر جوان به سرعت به سمت دهکده کوچ میکند و پیرمرد را پیدا میکند.
پیرمرد با لبخندی گشاده به جوان نزدیک میشود و میگوید: 'کوه به کوه نمیرسد، اما آدم به آدم میرسد. تشریف بیاورید، من میتوانم برای شما قهوهای خوشمزه درست کنم.'
جوان با شگفتی و شادی پیرمرد را دنبال میکند و در یک جای خلوت سر سفره قرار میگیرند. طی این چند دقیقه، پیرمرد حکایتهای خود را به پسر جوان میگوید و با هم در مورد زندگی و تجربیات صحبت میکنند.
در پایان، جوان میفهمد که این ضرب المثلی بزرگتر از چیزی است که او فکر میکرد. آنچه که پیرمرد تحت عنوان 'آدم به آدم میرسد' میگفت، بیانگر قدرت و معنی روابط انسانی است. خرید یک فنجان قهوه میتواند تجربه خالصی در یک کلمه اصلی فشرده کند: اتصال.
تاج یادت نره