گندم زار : من روزی به مزرعه رفته بودم در انجا گندم زاروسبزه زار در ان روییده بود. بعد به چمن زار رفتیم ودر انجا فوتبال بازی کردیم
چمن زار : ماخانوادگی به مزرعه پدربزگم که درآن چمن زاروسبزه زارهای فراوانی بود رفتیم درآنجانی زارهای بسیاری توجه من راجلب کردانهاخیلی زیبابودندودرآن دوردست هاهم گل زارهایی دیده میشدکه باپسرعموهایم به انجارفتیم وعکس های قشنگی گرفتیم.
نی زار : باد شروع به وزیدن کرد . ابتدا زوزه کشید و دستی بر گندم زار کشید و آن ها را به رقص در آورد سپس از روی نی زار عبور کرد تا به چمن زاری که در کنار جنگل بلوط بود برسد . جنگل بلوط پر از درختان کوچک و بزرگی بود که انسان از دیدنشان سیر نمی شد. باد این همه راه را آمده بود تا از جنگل بگذرد و رقص کنان خود را به گل زار بعد از جنگل برساند . او هر سال ارزوی دیدن این گل زار و نمک زار را داشت که اخر به آرزویش رسید