جواب معرکه
داستان به این صورت است که نریمان جهان پهلوان ایرانی بود که فرزندی به نام سام داشت و سام سالهای زیادی درآرزوی داشتن فرزندی بود که سرانجام همسرش فرزندی را بدنیا آورد که موهای سر او سفید بود وسام برای اینکه مورد سرزنش دیگران نباشد دستور داد او را از جلوی چشمانش دور کنند و به دامنه ی کوه البرز ببرند و در آنجا بگذارند در حالی که درقله ی کوه البرز سیمرغ آشیانه داشت و زندگی می کرد .
وقتی سیمرغ خواست برای فرزندانش غذا شکار کند در دامنه ی کوه کودک (همان فرزند سام) را می بیند و به خواست خداوند مهر کودک در دل او می افتد و سیمرغ او را نزد فرزندان خود می آورد و از او مراقبت می کند تا اینکه او بزرگ می شود و سیمرغ نام او را دستان می گذارد و بعد از سال های زیادی پدرش سام در خواب می بیند که سواری آمده و مژده داد که پسرش نیرومند و بزرگ شده .
وقتی سام از خواب بیدار شد دستور داد که به جستجوی فرزندش به همان کوه البرز بروند . وقتی سام دید که فرزندش در همان کوه البرز به جوان بلند قامتی تبدیل شده روبه آسمان کرد و بخاطر کار ناپسند خود از خدا طلب بخشش کرد و سیمرغ وقتی دید پدر برای جستجوی فرزند آمده به دستان گفت: که بهتر است به نزد پدرت سام برگردی .
در ابتدا دستان اندوهگین شد و قبول نکرد ولی سیمرغ او را برداشت و به نزد پدرش سام برد و وقتی سام جوانی را دید نیرومند که موهای سپیدش تا کمرش آویخته شده بود از دیدن اوشاد شد و اسم او را زال (زال به معنی پیرزن سپید موی) گذاشت و بعد ها زال نیز دارای فرزند پسر به نام رستم شد (که اورا رستم دستان صدا می کردند)
(نریمان پدر سام) (سام پدر زال) ( زال (دستان) پدر رستم) (رستم پدر سهراب)
سهراب فرزند ⇐ رستم فرزند ⇐ زال فرزند ⇐ سام فرزند ⇐ نریمان بازم میتونی خلاصه ترش کنی معرکه یادت نره 😉